کتاب پخمه رمانی طنزآلود از نویسنده معروف ترک عزیز نسین هست که رضا همراه ترجمه نموده است.
رمان پخمه یکی از شاهکارهای عزیز نسین در سال ۱۹۷۸ منتشر شد شخصیت داستان (پخمه) انسانی ساده لوح است که در موقعیت های مختلف فردی و اجتماعی مورد سوء استفاده قرار می گیرد. او تلاش میکند با صداقت کودکانه اش راهی برای زندگی در جامعه ای که مردمانش مزور و فریبکار هستند باز کند اما تلاشش هربار در مواجهه با چنین آدمهایی به شکست در موقعیت های زندگی می انجامد.
عزیز نسین در این کتاب سعی بر آن داشته که به شرح جامعه ی آن زمان ترکیه با تمام کاستیها و ناهنجاریهای اجتماعی اش بپردازد. او از سوی دیگر وضعیت مدارس نظامی و حکومتهای محلی را نقد کرده است کتاب با وجود پرداختن به اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان به دلیل زبان طنزی که مختص عزیز نسین است مورد توجه خوانندگان قرار گرفته است. آنچه این نویسنده را بین خوانندگان ایرانی محبوب کرده پرداختن وی به زندگی و مشکلات طبقه ی متوسط و فقیر جامعه و بهره بردن از زبان تند و تیز طنز در روایت داستان است.
این کتاب را نشر نیماژ انتشار داده است.
به علاقهمندان داستان و رمان طنز.
همین طور که دستهام رو توی جیبم کرده بودم و سوت زنان از کوچه ها و خیابونها می گذشتم به آینده ی نامعلومم فکر میکردم. دلم از گرسنگی داشت آشوب میشد ولی به خودم امید میدادم که برای رسیدن به موفقیت باید همه ی ناراحتی ها رو تحمل کرد جلوی به مغازه ی بزرگ و شلوغ رسیدم به دلم افتاد به راست برم پیش صاحب مغازه و بگم کاری به من بده! اما خیلی زود منصرف شدم. مگه اینها به آدم ندیده و نشناخته کار میدن؟!»
با این حال به طرف به رستوران بزرگ رفتم میخواستم به صاحب اونجا بگم که بهم کار بده هر کاری باشه ظرف شویی جاروکشی، موزاییک شستن، هر چی.... فقط شکمم رو سیر کنه. اما پام پیش نمی رفت.
دو ساعت جلوی ویترین ایستادم و خوراکیهای پشت ویترین رو تماشا کردم تا میخواستم وارد مغازه بشم اراده م سست می شد. بالاخره دلم رو به
دریا زدم. هر چه باداباد.
وارد رستوران شدم. گارسون با صدای بلند گفت:
بفرمایید!
چیزی نمونده بود که خنده ام بگیره میدونستم که گارسون منو با مشتری اشتباه گرفته خواستم توضیح بدم ولی گارسون صبر نکرد. جلو افتاد و منو به طرف میزی که وسط سالن بود راهنمایی کرد چه طور می تونستم بگم اشتباه
کرده و من برای گرفتن کار اومده م؟
الله و بخت پشت میز نشستم.
نظرات