کتاب «هنگامه مرگ» سومین جلد از سری کتابهای مبحث نقش اعمال از مرگ تا قیامت به موضوع هنگامه مرگ و ورود به نشئه برزخ اختصاص دارد. هر انسانی مرکب از جسم و روح است و هر دوی اینها در این عالم سیر دارند؛ جسم یک حرکت طبیعی دارد که از نطفه شروع میشود و سپس بعد از مراحل و تغییراتی در عالم دنیا وارد میشود در دنیا دورانی را پشت سر میگذارد. از طفولیت به نوجوانی، جوانی، میانسالی و سپس به پیری میرسد و سرانجام از دنیا میرود؛ این سیر طبیعی و این جداسازی باید انجام شود وگرنه نظام عالم مختل میشود. اما روح انسان از عالم امر و غیر مادی است و آنگاه که به بدن تعلق میگیرد، پاک و پاکیزه از هرگونه آلام یعنی گناهان و آلودگیهاست. این جسم و روح در سیر تکاملی خود به جایی میرسند که مرز تکلیف است. زمانی که خداوند او را لایق میبیند مخاطب قرار میدهد و مزین به زینت تکالیف میکند. در این هنگام دست، پا، چشم، گوش و همۀ اعضا و جوارح انسان باید وارد عمل شوند. اگر انسان وفق دستورات الهی عمل کند؛ بهشت اعمال حاصل میشود اما اگر برخلاف دستور الهی عمل کند آنجاست که جهنم اعمال شکل میگیرد. این سیر و حرکت تا زمان مرگ ادامه پیدا میکند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
تذکری را بیان کنم: آنجایی که طبق آیه شریفه «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا»، میفرماید خدا قبض روح میکند نسبت به همه است؛ یعنی قابض حقیقی خداست. اما آنجایی که قبض روح جنبۀ مستقیم داشته باشد وسائطی مثل عزرائیل، فرشته و کذا نباشد مربوط است به کسانی که از نظر مرتبه ایمانی بالا باشند. حالا آیا این امر اختصاص به معصومین دارد یا غیر آنها را هم شامل میشود؟ از بعضی روایات به دست میآوریم که غیر معصومین که از نظر ایمانی در یک سطح بالایی باشند، مشمول این امر میشوند که در جلسۀ گذشته به روایتی در این باب اشاره کردم.
دیدگاه خوانندگان
دیدگاه شما چیست ؟