کتاب هتل نیوسایت اثر ابوالقاسم وردیانی، به چاپ رسیده از سوی نشر روایت فتح، کتابی است مملو از رمز و راز، تناقضهای انسانی و روایت زندهای از زندگی یک شخصیت برجسته؛ زندگینامه شهید دکتر محمدعلی رهنمون. نشر روایت فتح، زیرمجموعه بنیاد فرهنگی روایت فتح، با سابقه فعالیت در چاپ کتابهای دفاع مقدس، خاطرات شهدا و ادبیات پایداری، بستری مناسب برای ارائه آثاری است که به ترویج ارزشهای مقاومت و ایثار میپردازند.
در این کتاب، وردیانی با نثری روان و داستانسرایی بینظیر، هتل «نیوسایت» را به عنوان بستر رازآلودی نمادین به تصویر میکشد؛ جایی که خاطرات گذشته با امید به فردایی متفاوت در هم تنیده شده و نقش محوری در روایت داستان ایفا میکند. زندگی شهید رهنمون، که از اوایل نوجوانی در جبهههای مبارزه حضور داشته و با مواجهه با چالشهای فراوان و آشنایی با انسانهای بزرگی همچون شهید صیاد شیرازی و شهید حاج احمد کاظمی، شخصیتی منحصر به فرد به دست آورده، در این اثر به تفصیل روایت شده است.
شخصیتی که نه تنها در مواجهه با مشکلات، بلکه در تلاش مستمر برای کمک به دیگران، از خواستههای معقول خود گذشت تا در مسیر درست حرکت کند، الهامبخش خواننده است. وردیانی با به کارگیری ظرافتهای ادبی، توصیفهای دقیق از فضا و بررسی چند بعدی زندگی و اندیشههای رهنمون، مرز بین واقعیت و خیال را به چالش میکشد.
هتل نیوسایت دعوتی است برای اندیشیدن دوباره در باب ارزشها، هویت و مقاومت در برابر تغییرات اجتنابناپذیر زندگی؛ اثری که با زبان صمیمی و عمق فلسفی خود، دریچهای نو به سوی ابعاد پنهان وجود انسانی میگشاید.
این کتاب را به علاقهمندان به زندگینامه شهدا، ادبیات پایداری و کسانی که به دنبال الهام از شخصیتهای تأثیرگذار دفاع مقدس هستند، پیشنهاد میکنیم.
سرش را به تخت خون آلود تکیه داد و چشم ها را بست مصطفی به صورت لاغر و رنگ پریده و ریشهای نامرتب و بلند دوستش نگاه کرد و با قدم های بلند راه افتاد و از پارکینگ هتل نیوسایت بیرون آمد. نور تند آفتاب که از آسمانی دود آلود می تابید، چشمش را زد. پلک ها را به هم نزدیک کرد. هوای مرطوب کنار کارون نفس کشید بوی دود و خاک توی سینه اش پیچید و جای بوی خون و الکل را گرفت حمله هوایی تمام شده بود و دودی سیاه داشت تمام آسمان را می گرفت به اطراف نگاه کرد خبری از آمبولانس و مجروح نبود. نفس راحتی کشید. هم او و هم محمد علی نیاز به استراحت داشتند. برگشت به سمت پارکینگ که صدای ماشینی به گوشش خورد
نظرات