این کتاب را انتشارات لیله القدر به دست ما رسانده است و شامل اشعار استاد علی صفایی حائری است؛ انسانی دردمند ،که هرگز ادعای شاعری نداشت و درجستجوی توازن قافیه ها نبود؛ اما دردهایی داشت و حرف های بسیاری ، که به آرایه ها زینت داد و بر پیکر کاغذ ریخت چراکه از نگاه او شعر ها نشانه شعور و آیه های یک جریان عرفانی مستمر اند و اینک در این مجموعه لطافت و ظرافت روح او در اشعارش نیز جاری و ساری است و با تصویری ادبی ، دنیای عقاید و آرمان های ایشان را به مخاطب می رساند.
بیا، من خواستار شور شبهایم.
بیا، من تشنهى شوق سحرهایم.
سحرهایى... که قلبم سخت میجوشید
و دستم، همچنان مرغان وحشى، بال و پر میزد.
سحرهایى... که شوق تو،، مرا، از هستى از این جَو جادویى،
جدا میکرد. مرا، در عالم گلها رها میکرد...
و من بودم،، تو، بودى،، جلوههایى شاد...
نظرات