کتاب مثل خوشه های انگور

کتاب مثل خوشه های انگور

مترجم:
عطیه حسینی
ناشر:
رده سنی:
عمومی
قالب:
داستان
نوع جلد:
شومیز
قطع کتاب:
پالتویی
صفحات:
۱۶۸
وزن:
۱۰۰ گرم
شابک:
9789642388240

معرفی کتاب

پند و اندرز یکی از رایج‌ترین شیوه‌های ادبی در میان نویسندگان کلاسیک و کهن فارسی است. نمونه‌های بسیاری از این سبک نوشتاری را همین امروز از صدها سال پیش به یادگار داریم که در قالب قصه‌های کوتاه و با تمثیل‌های دلنشین، پیامی حکیمانه را به مخاطب می‌رسانند. حالا نشر شهر مجموعه‌ای سه‌جلدی به نام «در صحبت قرآن» را با الهام از این حکایت‌ها به چاپ و انتشار رسانده است.

کتاب «مثل خوشه‌های انگور» آخرین نسخه از این سه جلد است و بر پایۀ احادیث معتبر نقل‌شده از اهل بیت (ع)، موضوعات اخلاقی و فلسفی را در قالب تمثیل‌های ساده بیان می‌کند. این کتاب شامل هشتاد عنوان کوتاه است که هرکدام با سبکی شبیه به داستان، زندگی را به یک پدیدۀ عینی از زندگی روزمره تشبیه می‌کند. مثلاً یکی از بخش‌های کتاب «مثل پاره آهن» نام دارد. در این داستان نویسنده انسان را به یک تکه آهن تشبیه می‌کند که در دست انسان عادی تغییر ماهیت مثبتی نمی‌دهد و تنها فرسوده شده و زنگار می‌بندد. امّا همان پاره آهن را زمانی که در اختیار یک آهنگر قرار بدهیم، با بهره‌گیری از دانش و توانایی‌اش آن را حرارت داده و یک جام زیبا برای نوشیدن، یک صندلی برای نشستن یا کلیدی برای باز کردن قفل‌ها از آن می‌سازد. به همین ترتیب انسان نیز با تکیۀ کامل به خداوند خود و اعتماد به عالم و قادر بودن او، می‌تواند ظرفیت‌های بالقوه‌اش را به فعل برساند. این مجموعه به قلم «حجت‌الاسلام محمدرضا رنجبر» تحریر شده است.

در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانیم:

«در یک مزرعه هر چه بکاری برداشت می‌کنی، با این تفاوت که کاشت و برداشت گاه شبیه هم‌اند و گاه متفاوت‌اند. مثلاً گندم می‌کاری و گندم برمی‌داری. در اینجا کاشت و برداشت یکسان و شبیه است، اما یک وقت هستۀ انگور می‌‌کاری اما درخت انگور و خوشه‌های انگور را برداشت می‌کنی. درخت انگور و خوشه‌های انگور هیچ شباهتی به آن هسته که کاشته‌ای ندارند. این که در روایات داریم دنیا مزرعه است، همین حقیقت را بیان می‌کند. یعنی هر عملی که در این دنیا انجام دهید نتیجۀ آن را نیز خواهید دید؛ گاه کار و نتیجه شبیه هم‌اند و اغلب هیچ شباهتی با هم ندارند، به خاطر همین هم هست که انسان فریب می‌خورد.
خدا رحمت کند مرحوم رجبعلی خیاط را. یک وقتی قصابی پیش او آمد و گفت: «شیخ بچه‌ام دارد پیش چشمم پرپر می‌شود و دارد می‌میرد. چرا خدا با من این‌چنین می‌کند؟» مرحوم شیخ تأملی کرد و گفت: «یادت هست یک وقتی گوساله‌ای را پیش مادرش سر بریدی و او دست‌و‌پا می‌زد و مادر نگاه می‌کرد؟ این اتفاق نتیجۀ آن عمل توست.» در اینجا عمل انسان و نتیجۀ آن شبیه یکدیگرند؛ فرزند در مقابل فرزند؛ و گاه هم عمل انسان و نتیجۀ آن شبیه هم نیستند.»

نظرات

جهت ثبت نظر لطفا وارد سایت شوید
این کتاب به درد کی می‌خوره؟
کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان
دسته‌بندی کتاب‌ها