پاسدار شهید مدافعحرم، حمیدرضا باب الخانی شخصیت اصلی کتاب زیبای «لبخند ابراهیم» به قلم معصومه جواهری است که در نشر شهید کاظمی به چاپ رسیدهاست.
خاطرات شفاهی پیشرو،روزهای مبارزه عاشقانهای است که وقتی تازه داماد بود و زمان اندکی از ازدواجش می گذشت، نو عروس خود را به سوریهای آورد که تکفیر خاکش را به آتش کشیدهاست.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
((ابراهیم دست پر آمد. تن نیمهجان یحیی روی شانههایش بود. وقتی رسید از نفس افتاده بود. آب آوردم، پس زد و با دست یحیی را نشان داد. نفسهای یحیی به شماره افتاده بود و خون زیادی هم از او رفته بود. دستی به صورت ابراهیم کشیدم و گفتم:
- نگران نباش، سید تو راهه.))
نظرات