مولوی از مشهورترین ادیبان ایرانی است که خود عالمی بزرگ در فقه و عرفان بود و نسبت به معارف اسلام آگاهی و معرفت عمیقی داشت. او شعر را ابزاری قرار داد تا آنچه از اقیانوس دین دریافته بود را برای مردم در قالب حکایت و مثنوی بریزد و بتواند به نشر این معارف کمک کند. کتاب مثنوی معنوی مهمترین اثر او به شمار میآید که در هر مثنوی حکایتی شیرین را با زبانی ساده بیان کرده است. مهدی آذریزدی نویسنده پرتلاش تصمیم میگیرد آثار کهن ایرانی را برای نسل جوانان با زبانی تازه بازگوید و با گزینش حکایتهای مهم راه را بر غریب ماندن و خاک گرفتن این آثار سترگ ببندد. او در مقدمه جلد چهارم از مجموعه قصههای خوب برای بچه های خوب مینویسد که برای گزینش این 24 حکایت از مثنوی کار دشواری داشته است چرا که در واقع میزان حکایتهای زیبا و پندآموز این اثر بیش از اینها بوده است اما از آنجا که اثر برای مخاطب کودک و نوجوان بوده به همین تعداد اکتفا نموده تا اثر بیش از اندازه حجیم نگردد و کار مطالعه را برای کودکان دشوار نشود. کار مهم آذری یزدی در این جلد این بوده که توانسته حکایتها را از قالب شعری خارج سازد و دوباره آنها را در قالب نثر بازسازی نماید. نتیجه کار دقت نظر و هنرمندی این پیرمرد مهربان را آشکار میسازد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
روزی بود و روزگاری چند نفر هندی با یک فیل سفر میکردند و در کشورهایی که مردم فیل ندیده بودند آن را به نمایش میگذاشتند و پولی میگرفتند و زندگی خودشان را میگذراندند. یک شب هندیها با فیل خود وارد شهری شدند و در خانهای منزل کردند کسانی که در راه فیل را دیده بودند و احوال فیل بانان را شنیده بودند این خبر را به گوش مردم رساندند. بیشتر مردم با خود فکر کردند که خوب وقتی فیل را به نمایش گذاشتند می رویم و آن را تماشا میکنیم. بعضی هم خیلی کم حوصله بودند و عجله داشتند که زودتر از دیگران فیل را ببینند و بعد به هر جا که میروند افتخار کنند و بگویند:«بله، ما زودتر از همه مردم فیل را دیدیم فیل چنین است و چنان است.»
نظرات