میگویند فقر مهمترین اهرم حکومتها برای مطیع نگه داشتن زیردستانشان است. صحت این عبارت را میتوانیم در نمونههای تاریخی بسیاری ببینیم و دنیای امروز ما هم از نگاه آیندگان، بخشی از تاریخ خواهد بود. به همین دلیل کتاب حاضر بر روی وضعیت اقتصادی فعلی ما به عنوان یکی از کشورهای هدف استعمارگران غربی دست گذاشته و با دیدگاهی اسلامی، به ارائۀ راه حلی جامع برای رفع فقر میپردازد.
کتاب «فقر» اقتصاد امروز جهان را در چهارچوب سرمایهداری و تقلای همهجانبۀ آن برای عقب راندن تانکهای کمونیسم از سنگرهایش روایت میکند؛ اما دغدغۀ اصلی آن نوع خاصی از فقر است که از درون یک ملّت و یک فرهنگ ناشی میشود. انواع مختلفی از فقر مانند فقر استعماری، فقر سرمایهداری و فقر طبیعی وجود دارند، اما «استاد صفائی حائری» در این کتاب خود بر «فقر خودخواسته» تمرکز میکند؛ پدیدهای که از فرآیندهای پیچیدۀ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی ناشی میشود. این کتاب که هشتمین جلد از مجموعۀ «نظام سیاسی و حکومت دینی» است، با استناد دقیق و استنتاج اصولی استاد حائری به آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع)، برای ما به سادهترین اما واقعیترین شکل به تصویر میکشد که چطور در دورۀ شکوفایی یک نهضت، سرمستی قدرت باعث اسراف و تجمّل و شهوترانی شده و آن ساختار را از درون میپوساند. با این همه، هدف نهایی این کتاب ارائۀ راه حل است و با طرح این مسائل به دنبال راهکار میگردد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«اما فقر استعماری چارهاش همان مبارزه است که ابوذر میگفت: «تعجّب میکنم از آن کس که نان در خانهاش نمییابد و با این وصف نمیشورد و نمیجنگد!» وقتی که نان خانۀ من را چپاول میکنند باید مبارزه بکنم وگرنه از جنازۀ من برای کود استفاده میشود. و برای این مبارزه، نیرو و نفرات و رهبر لازم است و برای تهیه نیرو و نفرات، همان زیربنای عقیدتی، همان ایمان و توحید کافی است. موحّد نمیتواند در جامعهای که طاغوتها حاکماند آرام بگیرد، بیتفاوت و یا سازشگر باشد. مؤمن عاشق که به خلق علاقهمند است، نمیتواند شاهد از دست رفتن خلق باشد و آرام بنشیند. سازشگری و بیتفاوتی با ایمان و عشق حقّ و با توحید -یعنی تنها خدا را دوست داشتن و او را معشوق گرفتن- نمیسازد. تنها یک راه میماند و آن هم مبارزه است. آن هم نه با معلولها، بلکه با علّتها. و برای همچنین مبارزهای گسترده و عمیق باید کوشید و آماده شد.
در این مبارزه به نفراتی نیاز هست که ساخته شده باشند و با هدف باشند. آنهایی که خفقانها به جوششان میآورد و میسازدشان، نمیتوانند بار این مبارزه را به دوش بکشند؛ چون رشوهها و آزادیها و رفاهها، جوش آنها را میخواباند و آنها را خراب میکند. آنهایی که با عقدهها میجنگند، پس از پیروزی خود یک عقدهای خواهند بود و مشکلی خواهند شد.»
نظرات