کتاب فرقههای معنویتگرا یک پژوهش مستند است که به تاریخچه و زمینههای پیدایش فرقههای نوظهور میپردازد و تاثیر آنها در جامعه را نیز واکاوی میکند. محمدرضا عابدی شاهرودی در بخش اول خود از ادیان اولیه تا فرقههای نوظهور را بررسی میکند. بخش دوم خود را با عنوان مبانی فرقههای نوظهور و معنویتگرا آغاز میکند. عابدی دو بخش دیگر کتاب خود را به ماهیت ایمانی و تاثیر فرقههای نوظهور اختصاص دادهاست.
ادیان مختلف، عرفانهای نو ظهور، معنویت، بودا، شیطانپرستی، اوشو و هزار و یک مکتب و فرقه که هر کدام داعیه رساندن انسان به آرامش را دارند، اینها دستاورد انسان مدرن هستند که در جستوجوی خدا و آرامش به بیراهه رفتهاند. اما تاریخچه این فرق چیست؟ چرا به وجود آمدهاند؟ هر یک چه اثری داشتهاند؟ اینها سوالاتی هستند که کتاب حاضر با پژوهش در بین 85 منبع به خوبی به آنها پاسخ دادهاست.
فصل نخست کتاب به عقل تاریخی، استکمال عقل جزئی تاریخی، انتقال تاریخ جهان و تاریخ ادیان میپردازد. در فصل دوم تعریف دین، هدف بعثت پیامبران و چیستی فرقههای نوظهور واکاوی میشوند. عابدی توانسته رویکرد قرآن درباره فرقهسازی را شرح دهد و ضمن بررسی دورههای تکامل دینی، دورههای تاریخی فرقهشناسی را نیز بیان کند. عابدی دلایل تاریخی، تفکری و اجتماعی متعددی را در گسترش ادیان موثر میداند و نقد منصفانهای ارائه میدهد. در پایان کتاب کارکردهای خودکنترلی، خشونت پرهیزی، دیگرکنترلی و جهان کنترلی ادیان بیان میشوند.
این اثر دید مناسبی نسبت به فرقههای کاذب ارائه میدهد و ادعای دروغین آنها را برملا میکند.
پژوهشگران حوزه ادیان و مذاهب، طلاب و روحانیون و اساتید و دانشجویان رشته الهیات مخاطب این جستار هستند.
جنبش و فرقه و دینی که از حالت عمومی خود خارج میشود و یک رویکرد مشخص با کارکرد اجتماعی به خود میگیرد تبدیل به یک اولترا جنبش میشود. در این جنبشها، نظام مناسکی و معنایی اهمیت کمتری دارد یا اساساً به آن توجه نمیشود و در مقابل قابلیت کنترلی آن به شدت افزایش یافته است. این اولترا جنبشها خواستار کنترل هستند که شاخصه اصلی یک دین به شمار میآید؛ به همین دلیل اولترا جنبشها یا متأثر از ادیان هستند یا بر ضد ادیان عمل میکنند که یکی از نمونههای مهم آن جبنشهای خداناباوری است.
نظرات