اگر شما هم جزو کسانی هستید که در دوران مدرسه از کلاس تاریخ خسته میشدید یا هنوز هم میشوید، پس این کتاب مناسب شماست! تاریخ همیشه یکی از درسهای خستهکننده بوده که نه جذابیتی برای بچهها دارد و نه چیزی از آن در ذهنشان میماند. به همین دلیل لازم بود یک نویسنده که تاریخ را خوب بلد است و میداند چطور آن را تعریف کند، یک سر و شکل طنزآمیز و جدید به آن بدهد؛ کاری که مجموعۀ «تاریخ ترسناک» حاصل آن است. در کتاب «عصر حجر پرخطر» که یازدهمین جلد این مجموعه است، دربارۀ دورهای از تاریخ میخوانیم که عملاً بخشی از تاریخ به حساب نمیآید! در آن زمان هنوز خطّی برای نوشتن اتفاقات تاریخی وجود نداشت، برای همین دانشمندان از روی فسیلها همهچیزِ آن زمان را حدس میزنند. در این کتاب سرگذشت انسانهای نخستین در دورهای بازگو میشود که هنوز هیچ ردّ و نشانی از شهر و تمدن وجود نداشت؛ برای همین به آن عصر حجر یا عصر سنگ میگویند. «تری دیری» در این کتاب هم مثل جلدهای دیگر این مجموعه دورۀ زمانی مورد نظرش را زیر و رو میکند و اتفاقات جالب آن را بیرون میکشد. او از ابتدای شکلگیری زندگی نسل انسانهای نخستین شروع میکند و نشان میدهد که چگونه از موجوداتی بیابانگرد، به انسان خردمند امروزی تبدیل شدند. تصاویر کمیک جذاب آن هم به بار طنز اتفاقات کمک میکند؛ چیزی که باعث میشود تاریخ هم برایمان ترسناک باشد، هم بامزه! کشف آتش، دورۀ غارنشینی، اولین تمدنها، زنده ماندن در عصر یخبندان و... از ماجراجوییهایی هستند که انسانها باید برای نجات یافتن در طبیعت وحشی از آنها جان سالم بهدر میبردهاند. عصر حجر پرخطر، پُر است از ماجراهای تاریخی جالب و حواشی عجیبی که با زبان طنز نویسنده، جذابیت آنها چندبرابر میشود.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«در جنگ جهانی دوم چهار پسر نوجوان سرگرم شکار در جنگلهای فرانسه بودند. جوانکهای جاهل ردّ یک پرندۀ زخمی را با سگشان گرفته بودند. سگ ناگهان داخل سوراخی که پای یک صخره بود سقوط کرد. پسرها هم سینهخیز وارد سوراخ شدند و سگ را توی آن سوراخ زیرزمینی پیدا کردند. از بالا که سنگریزه میانداختند، فهمیده بودند که سوراخِ زیاد عمیقی نیست (بعضی از سنگها هم لابد روی سر سگه میافتادند، مگرنه؟!) آنها رفتند پایین و سگ را نجات دادند. این سوراخ ورودی یک غار بود و آنها یکی از مهمترین دیوارنگارههای کل دنیا را پیدا کرده بودند؛ غارهای لاسکو. روی دیوارهای این غارها ۱۵۰۰ کندهکاری و ۶۰۰ نقاشی از جمله گاومیشهای پنج متری پیدا شد. فکرش را بکنید چه سوسیس و کالباسی از این گاومیشها در میآمد؟! پسرها یک هفتهای رازشان را پنهان نگه داشتند و قبل از اینکه موضوع را با معلم مدرسه شان «لئون لاوال» مطرح کنند، با چراغ دوچرخههایشان کلّی در غار کند و کاو کردند. او در وهلۀ اول قصهشان را باور نکرد! چه آموزگار بددلی! سرانجام کارشناسان غار را بررسی کردند و گفتند که این نقاشیها ۱۷۰۰۰ سال قدمت دارند. آفرین بچهها! بازدیدکنندگان زیادی هجوم آوردند تا نقاشیهای غار را ببینند. آنها همراهشان آنقدر موجودات ذرهبینی آورده بودند که باعث شد کپک سبز روی نقاشیهای باستانی بنشیند. نقاشیهایی که ۱۷۰۰۰ سال دوام آورده بودند، در عرض هفده روز رو به نابودی رفتند! آنها غارها را بستند برای همیشه و مهر و موم کردند!»
نظرات