کتاب «عریان در برابر باد» نوشته احمد شاکری از جمله آثار برجسته در حوزه ادبیات مقاومت است. داستان این کتاب در روستای کانی چاو در مرز ایران و عراق میگذرد. ماجرای کتاب یک دهه پس از جنگ در این منطقه کردنشین میگذرد. بازماندههای حزب تجزیه طلب کومله که با تفکرات کمونیستی تلاش داشتند منطقه کردستان را در ابتدای انقلاب از ایران جدا بسازند دور یکدیگر جمع میشوند. آنها از شکستهای پی در پی که از در طول تاریخ خوردهاند سرخورده و خشمگین هستند و میخواهند به هر شکلی که شده انتقام خود را از حکومت و رزمندگان بگیرند. زنی به نام منیژه رهبری این گروه را برعهده میگیرد. آنها برای ضربه زدن به حکومت تصمیم میگیرند نیروهای فعال در منطقه را اعدام انقلابی کنند و اولین فردی که نشانه میروند یوسف معلم روستای کانی چاو است. رزمندهای که در زمان جنگ در بخش اطلاعات عملیات کار میکرده است. تاروخ مامور انجام این کار میشود اما مشکلی در این میان است. یوسف همان کسی است که رودابه را برای تاروخ خواستگاری کرد و مقدمات رسیدن او به عشقش را فراهم کرد. اما حالا ماموریت دارد تا او را ترور کند. این کتاب با اطلاعات کامل نسبت به منطقه و افکار این گروهک به خوبی توانسته شخصیتهای داستان را بپردازد و چالشهای عمیق و جدی میان خواستههای آنها ایجاد کند و از دل این تزاحم خواستهها درامی جذاب و درگیر کننده خلق کند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
برمک همیشه محتاطانه عمل کرده بود و سیاست را در جزء جزء زندگیاش دخالت داده بود. ازدواج با دختر یکی از کادرهای ارشد حزب نقطه ی عطفی در زندگیاش شده بود و او با جهشی غیر قابل تصور به گلوگاه قدرت در تشکیلات حزب نزدیک شده بود چهرهی منیژه در هالهای از دود سفید رنگ قلیان فرو رفته بود. برمک ورقهای کم را که در نیم دایرهای کنار هم مرتب شده بودند تا مقابل صورتش بالا آورد. نگاهش از سرخی بی بی دل به گونههای برافروختهی منیژه لغزید دود قلیان به سرفهاش انداخت منیژه نیم خیز شد و همانطور که به اشاره جوان سیه چرده را صدا میکرد نگاهش را لحظهای روی ورقهای برمک متوقف کرد و تک برگ بی بی را خواند.
نظرات