کتاب «عروس نجف» روایت زندگی علیه بحرینی است. او مادر شهید مصطفی انجم افروز است که پس از سالها مفقودالاثری به آغوش خانواده بازگشت. این کتاب به قلم خواهر شهید مرحومه فاطمه انجم افروز نگاشته شده است. خانواده آنها اصالتا از به بحرین برمیگشت و اجداد این خانواده به بوشهر مهاجرت کردند. شیخ محمد پدر شهید از طلاب حوزه علمیه نجف بود که عروس خود را به این شهر میبرد و مصطفی در این شهر مقدس به دنیا میآید. پس از اخراج ایرانیان از عراق، این خانواده به قم آمدند و مصطفی در حال و هوای انقلاب اسلامی رشد یافت. در دوران نوجوانی با وجود سن کم مادرش را راضی کرد و با لشکر 17 علی ابن ابی طالب قم چندین بار به جهبه اعزام گشت. او نوجوان محجوب و هنرمندی بود که در نقاشی استعداد خوبی داشت. سرانجام او در عملیات عاشورای 2 به شهادت رسید اما پیکرش پس از سالها گمنامی به آغوش مادر بازگشت. در این کتاب با زندگی مجاهدانه این خانواده آشنا میشویم و تربیت مومنانه در کانون این خانواده را از نگاه مادرش میخوانیم.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
بعضی شبها همراه دوستان و فامیل میرفت روی پشت بام کنار دیوار سرپله که لامپی بالای سرش بود بساط نقاشی را پهن میکرد. مقوا یا بومش را تکیه میداد به دیوار عکس سه در چهار را میچسباند کنارش و شروع میکرد به طرح زدن گاهی مصطفی محمودی نوهی خاله کلثوم و محمد بحرینی پسرداییام میآمدند به تماشای شاهکارهایش برای خط و نقاشی با خیلی از پایگاه ها همکاری میکرد ولی پاتوق اصلیاش ستاد شهید کلاهدوز بود که در خیابان چهارمردان واقع بود و فاصله چندانی تا خانه نداشت. در کارش خیلی دقت میکرد مخصوصا موقع کشیدن تصویر شهدا نمیخواست هیچ تفاوتی با اصلش داشته باشد. اطراف تصویر شهید از تخیلش استفاده میکرد و کار بسیار رویایی از آب در میآمد. فاطمه علی و حمیده هم مینشستند به تماشای جادوی سرانگشتان برادرشان.
نظرات