کتاب «ضربت متقابل» به قلم گلعلی بابایی و حاصل پژوهش حسین بهزاد است. این کتاب دومین اثر با محوریت کارنامه عملیاتی لشکر 27 محمد رسول الله است که پس از همپای صاعقه نوشته شده است. در این کتاب گزارش فعالیتهای انجام شده توسط این یگان در بازه زمانی تیر تا شهریور سال 1361 نوشته شده است. در این فصل عملیات سخت رمضان انجام گرفت که با موفقیت همراه نبود و نیروهای ایرانی نتوانستند به اهداف تعیین شده دست یابند. در این دوره استعداد این مجموعه هنوز در حدود یک تیپ است و به یک لشکر بدل نگشته است. تیپ محمد رسول الله (ص) به تازگی از ماموریت لبنان بازگشته است. حاج احمد متوسلیان مفقود شده است و شهید محمدابراهیم همت به جانشینی ایشان انتخاب شده است. جنگ در جبهه جنوبی به بن بست سختی دچار شده و پس از فتح خرمشهر ارتش عراق با تقویت مواضع دفاعی خود کار را برای پیشروی نیروهای ایرانی دشوار ساخته است. ایران که با سیاست تعقیب و تنبیه متجاوز تلاش دارد به شهر بصره برسد با این عملیات راه به جایی نمیبرد. همچنین در میان فرماندهان ارشد سپاه و ارتش در مورد شیوه تک به مواضع دشمن اختلاف نظرهای جدی رخ میدهد. در این کتاب مکتوب گفتگو میان فرماندهان این لشکر و همچنین صحبتهای شهید همت با نیروهای تیپ گردآوری شده است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
مطلب دیگری که در آن لحظات موجب اضطراب بچهها شده بود. این بود که میدیدیم از پشت محل استقرار تانکهای دشمن، صدای فریاد جمعی «الله اکبر» به گوش میرسد. این واقعه غیر مترقبه تا حدودی بچهها را از لحاظ روحی نگران کرده بود. سریع برگشتم و به آنها گفتم: «بچهها نگران نباشید، این نیروهای خودی هستند که جلوتر از ما رفتهاند و از پشت موضع تانکهای عراقی دارند تکبیر میگویند، سریع بلند شوید، یکصدا یا مهدی بگویید که برویم جلو.» کل بچهها به صدای بلند فریاد کشیدند. یا مهدی سریع جا کن شدیم و حرکت کردیم در همین اثناء خدمه آن تانکهای مزاحم که گویا متوجه نزدیک شدن آرپی جی زنهای اعزامی از دو طرف ما شده بودند. از تانکها بیرون پریدند و با به فرار گذاشتند. ستون سریع حرکت میکرد و حین پیشروی خدمه فراری آن تانکها را برادرهای ما به هلاکت رساندند. عجیب اینکه وقتی ما جلو رفتیم، هیچ اثری از نیروی خودی در اطراف و پشت آن تانکهای برجا مانده از دشمن ندیدیم. هر چه دنبال کسانی گشتیم که جلوتر از ما تکبیر میگفتند، دیدیم احدی پیدا نیست. هیچ کس نبود! حالا من شخصاً یک چنان وقایعی را معلول چیزی جز ملائکه خدا که آن شب به یاری ما نازل شده بودند نمیدانم. این وقایع خارق العاده به جز نزول امداد الهی ریشه دیگری نداشت. اگر بدانید همین حوادث عجیب چقدر در آن لحظات به بچههای ما روحیه دادند طوری که گردان زمین گیر شده و بچههای مضطرب و عملیات نادیده ما را کاملا متحول کردند.
نظرات