کتاب « شمع بی صدا آب می شود» سرگذشت نامه شهید مدافع حرم شهید ابراهیم اسمی است. چهارمین فرزند خانوادهای زحمتکش و اهل کرج که در تمام زندگی تحت الطاف اهل بیت زندگی نمود. او در کودکی به مشکلی نادر در پاهایش دچار گشت که احتمال فلج شدن او را در پی داشت. اما توسل مخلصانه و مصرانه مادر به درگاه امام رضا (علیه السلام) سبب شد تا این مشکل برطرف گردد. او به دلیل تربیت در خانوادهای از مذهبی از کودکی به نماز اول وقت و نماز شب مقید بود و از فقرای اطرافش دستگیری میکرد. در دوران نوجوانی به رشته کشتی علاقه مند شد و در این ورزش پهلوانی سالها فعالیت داشت. او شهید ابراهیم هادی را اسوه خود قرار داده بود و در همین راستا کار خود را پاسداری از انقلاب اسلامی انتخاب نمود. در طول حیات کوتاه دنیوی بارها برای خدمات رسانی و فعالیتهای جهادی به مناطق محروم سفر کرد. با آغاز جنگ سوریه برای دفاع از حرم داوطلب گشت و پس از چندین اعزام توانست به قافله شهدا بپیوندد. نشر شهید کاظمی در راستای احیای ورزش پهلوانی کشتی به گردآوری و چاپ زندگینامه شهدای کشتی گیر کمر همت بسته است. این اثر نیز در زمره همین مجموعه منتشر گردیده است. این اثر در قالب خاطرههایی کوتاه از زندگی شهید نوشته شده است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
ساعت سه و نیم صبح بود. یک ساعت مانده بود به نماز صبح تشنگی خواب خوشم را خراب کرده بود. چشم چرخاندم که پارچ آب را پیدا کنم، ولی پارچی در کار نبود. به هر سختی بود خودم را به یخچال رساندم و سیراب شدم. به سمت رختخواب بازگشتم تا اذان صبح چرتی بزنم. ابراهیم مثل همیشه کنار ستون پذیرایی ایستاده، یک دستش را بالا برده بود و در حال نام بردن از چهل مؤمن نماز شب بود. چشمانش در میان اشکهایش گم شده بود صورتش مثل ماه شب چهاردهم میدرخشید و آن قدر در حال خودش غرق شده بود که متوجه من نشد.
نظرات