تاریخ پر است از وقایع ترسناک وعجیبی که شاید در زمان خودشان رایج بودهاند، اما امروز دیگر از مُد افتادهاند. مسابقات سلحشوری یا «تورنمتها» هم یکی از رسم و رسومات وحشتناکی است که زمانی در اروپا به عنوان جشنوارۀ سالانه برگزار میشد و در آن مبارزان قدرتمند، با زرههای مخصوص و کلاهخود و چکمه و نیزههای بلند، برای سرگرمی پادشاهان به جان یکدیگر میافتادند. کتاب «سلحشوران سیاه و دژهای دودزده» تاریخ شروع، شکلگیری و تکامل این مسابقات را بیان میکند و به جنگهایی میپردازد که در این برهۀ تاریخی، بین قدرتهای برتر با ادیان متفاوت اتفاق میافتاد؛ جنگهایی که به جنگهای صلیبی مشهورند. این کتاب دهمین جلد از مجموعۀ تاریخ ترسناک است که تلاش کرده تاریخ را، باوجود جزئیات خستهکنندهای که دارد، برای مخاطب نوجوان با بیانی طنز بازگو کند و روایتی سرگرمکننده از آن در بیاورد. در این کتاب کارهای بسیاری از پادشاهان اروپایی را مرور میکنیم، با شوالیههای پرافتخار آشنا میشویم و به دل جنگهایی میرویم که بعضاً یک قرن ادامه پیدا کردند. از سال 500 میلادی تا هزار سال بعد، از انگلستان و فرانسه و ایتالیا تا آلمان و اسپانیا و سوئیس، این کتاب از هر اتفاق مهمی یک سوژۀ خندهدار پیدا کرده و آن را در قالب تاریخ گنجانده است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«گروهی از مسلمانان که علیه جنگجویان صلیبی جنگیدند اسمشان «حشاشین» بود. رهبرشان پیر کوهستان نام داشت و کارشان هم کشتن جنگجویان صلیبی در نبرد نبود، بلکه وظیفهشان این بود که به رهبران دشمن نزدیک شوند و آنها را بکشند. این افراد بیباک آماده بودند تا در راه عقیدهشان جانشان را فدا کنند. حشاشین فرماندۀ صلیبیون، کنراد را کشتند. بعد پیر کوهستان درگذشت و رهبر تازهای جایش را گرفت. پیر جوان (خودتان میدانید منظورم چیست!) که میخواست ناراحتیاش را از کشتن کنراد نشان بدهد، فرماندۀ صلیبیون را دعوت کرد که به دیدنش برود. او گفت که میخواهد به «آنری از اهالی شامپانی» نشان دهد که افراد حشاشین چقدر دلاورند. دو جوان بالای باروی در حشاشین ایستادند و پیرشان دست بلند کرد. دو جوان خود را از بالا پایین انداختند و جان باختند.»
نظرات