کتاب «زلزله ده ریشتری» نوشته نیما اکبرخانی داستانی علمی تخیلی است که در سال 1434 اتفاق میافتد. پژوهشگر و تاریخنگاری از طرف سازمان ملل ماموریت پیدا میکند تا با عوامل دخیل در حوادث سال 1409 و بعدترش مصاحبه کند و حقیقت اتفاقات تلخ و خونین آن سالها را کشف کند. در سال 1409 زلزلهای مهیب تهران را میلرزاند و سه میلیون انسان را زیر آوار برد. پس از آن به دلیل سوءمدیریت اجساد دفن نشده باعث ایجاد یک بیماری عفونی در میان بازماندگان میشود و پس از آن حمله کشورهای غربی به مناطق جنوبی کشور، تجزیه حکومت به دولتهای محلی و سرانجام حمله اتمی توسط اسرائیل باعث میشوند تا از ایران تنها نام و یادی باقی بماند. اما این پایان ماجرا نیست. آدمهایی که تمام زندگی و بستگانشان را در طی این حملات پی در پی از دست دادهاند کم کم در محل میدان امام حسین(علیه السلام) گرد هم میآیند و نیروی مقاومتی را تشکیل میدهند که هیچکس انتظارش را ندارد و حرکتی را رقم میزنند که هیچکس در جهان نه انتظارش را دارد و نه میتواند آن را پیش بینی کند. این کتاب با روایتی جذاب و پرکشش فردای نابودی حکومت مرکزی در ایران را به تصویر کشیده و نشان میدهد دشمنان چگونه برای دریدن این آب و خاک دندان تیز کرده و منتظر یک فرصت هستند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
وقتی تو تهران شب فرارسید تموم دنیا با هر چی داشت میخواست ببینه زیر غبار ده انفجار هستهای چی میگذره. از ماهواره و هواپیماهای شناسایی و پهپاد هر چی بود بر فراز تهران پرواز میکرد. اولین عکسا که چیز به درد بخوری داشت حدود ساعت ۳ بامداد از یه ماهواره فرانسوی مخابره شد. تهران تاریک بود و در عین حال، پر شده بود از شعله های کوچیک هیچ نوری که نشون از رفت و آمد باشه دیده نمی شد. دوایر تیره و گرفتهای قابل رؤیت بود که محل برخورد موشکا رو نشان میداد. همه حیرت زده بودن کلی محقق و پزشک سالها انتظار کشیده بودن که بتونن صحنه یه انفجار اتمی رو از نزدیک ببینن و دربارهش تحقیق کنن و حالا شور و شوق بسیاری برای اعزام به تهران داشتن از همه جا آماده میشدن که به تهران برن؛ اروپا، آمریکا، روسیه و چین بیشترین متقاضی رو داشتن و همه سعی میکردن با من ارتباط بگیرن من خبرنگاری بودم که تازه از منطقه جنگی برگشته بود.
نظرات