تاریخ پر است از اتفاقات ترسناک و چندشآوری که هیچکس علاقهای به خواندنش ندارد! اما نیمه پر لیوان اینجاست که تاریخ را هم مثل هر چیز دیگری میتوان به شکل شخصی خود روایت کرد. پس همهچیز بستگی به راوی دارد و کتاب «رومیهای بیرحم» را یک راوی خلاق، هنرمند و خوشذوق به سبک خودش برایمان بازگو کرده است. همانطور که از عنوان آن مشخص است، این کتاب به ظهور و افول امپراتوری روم باستان اختصاص دارد و وقایع ترسناک آن دوره از تاریخ اروپا را شرح داده است؛ یعنی از 1000 تا 500 سال قبل از میلاد مسیح! در هشتمین جلد از مجموعه تاریخ ترسناک، میفهمیم که چگونه یکی از بزرگترین ساختارهای حکومتی در تاریخ شکل گرفت؛ جایی که باوجود قدمت بسیار زیادش، ابداعات شگفتانگیزی مانند استفاده از سیمان برای مجسمهسازی، لولهکشی برای آبرسانی شهری، قنات و استخراج آبهای زیرزمینی، جادهسازی و شهرسازی در ابعاد عظیم، لوازم جراحی و... در آن ابداع شد. «تری دیری» اما مثل همیشه با طبع طنز تاریک و عجیب خود، از هر اتفاقی یک کمدی سیاه بیرون میکشد و با مثالهایی باورنکردنی، از خشونت و وحشیگری آدمها در تمدنی حرف میزند که هنر و فلسفه و ادبیات در آن به شکل فوقالعادهای ارتقا پیدا کرد. تصویرگریهای جذاب این کتاب نیز یکی دیگر از ویژگیهایی هستند که آن را برای نوجوانان سرگرمکنندهتر میکنند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«گلادیاتورها مردان و گاهی هم زنانی بودند که برای سرگرمی مردم، جلوی چشم آنها میجنگیدند؛ چیزی شبیه به فوتبالیستهای امروزی. البته هیچکس برای دفاع و حمله، شمشیر و سپر و تور به دست فوتبالیستها نمیدهد؛ گرچه فکر بدی هم نیست. اغلب نبردهای گلادیاتوری با مجروح شدن یا از نفس افتادن یکی از مبارزان به پایان میرسید. اما بعضی از نبردها را آنقدر ادامه میدادند تا یکی از گلادیاتورها بمیرد. آخر فکر یک همچین کار چندشآوری از کجا به عقل رومیها رسید؟ راستش به احتمال فراوان آن را هم مثل فکر خیلی از کارها از دیگران کش رفته بودند. به عنوان مثال رومیها مذهب، خط و الفبا و هنرهای نمایشی را از یونانیها کش رفتند. آنها حتی چند معبد کامل و درسته یونانی را دزدیدند و تکهتکه به رم بردند. خلاصه آنها ایده آدمکشی در ملأ عام را از قوم اِتروسکان دزدیدند که زمانی بر رومیها حکومت میکردند. اتروسکانها که ساکن شمال ایتالیا بودند و در ابتدای تاریخ رم، بر آن شهر و مناطق اطرافش تسلط داشتند، گاهی خیلی وحشی میشدند. مثلاً در سال ۶۵۳ ق.م وسط میدان شهر، ۷۰۳ اسیر رومی را در راه ربالنوعها قربانی کردند. خود اتروسکانها هم باید ایده اینجور قتل عامها را از یونانیها «قرض» کرده باشند. کل این قضیه گلادیاتور بازی از مراسم تدفین مردگان آغاز شد. امروزه مراسم تدفین یعنی اینکه یک روحانی چند کلمه حرف بزند و دعا بخواند. بعد هم عزادارها چای و حلوا و ناهار نوشجان کنند. اما اگر یک اتروسکان به قتل میرسید اقوامش به جای این کارها قاتل را میگرفتند و بر سر قبر متوفی میکشتند. به این ترتیب هم انتقام میگرفتند و هم به مرده هدیه میدادند.»
نظرات