روشنفکری، عبارت است از آن حرکتی، شغلی، کار و وضعی که با فعالیت فکر سر و کار دارد. روشنفکر کسی است که بیشتر با مغز خودش کار میکند تا با بازویش با اعصاب خودش کار میکند تا با عضلاتش، این روشنفکر است. لذا طبقات روشنفکری که سپس در فصلهای بعدی کتابش ذکر میکند از شاعر و نویسنده و متفکر و امثال اینها شروع میکند تا به استاد دانشگاه و دانشجو و دبیر و معلم و روزنامه نگار که آخرین آنها روزنامه نگار و خبرنگار است میرسد. مردمانی از لحاظ هوش و درک از سطح متوسط مردم بالاتر و از لحاظ مطالعات متوجّه به فرهنگ و اندیشهی نوینی که از آن سوی مرزها برای ما به ارمغان میآمد؛ اینها روشنفکرها بودند. قوام روشنفکری به نگاه باز است. علت اینکه عصر روشنگری مصطلح یعنی قرن ۱۹ اروپا را به عنوان عصر روشنفکری میگویند و اصطلاح روشنفکر و انتلکتوئل و این حرفها از آنجا به وجود آمده این است که در آن قرن که خودش دارای دورههای متعددی است نگاه صاحبان فکر از چهارچوبهای محدود و گرفته خارج شد و توانستند آفاق جدیدی را باز کنند. نکته ی این است؛ آفاق و گسترههای جدید را در زمینههایی که مربوط به نگاه روشنفکر است بجوید و به جامعه ارائه کند. نوزدهمین جلد از مجموعه رهنامه مشتمل بر بیانات مقام معظم رهبری پیرامون بحث «روشنفکری» است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
هیچ ملتی بدون دارا بودن یک فکر و یک ایدئولوژی و یک مکتب نمیتواند تمدن سازی کند. همینهایی که امروز شما ملاحظه میکنید در دنیا تمدن مادی را به وجود آوردهاند اینها با ایدئولوژی وارد شدند؛ صریح هم گفتند؛ گفتند ما کمونیستیم گفتند ما کاپیتالیستیم گفتند ما به اقتصاد سرمایه داری اعتقاد داریم؛ مطرح کردند به آن اعتقاد ورزیدند، دنبالش کار کردند؛ البته زحماتی هم متحمل شدند هزینهای هم بر دوش آنها گذاشته شد. بدون داشتن یک مکتب بدون داشتن یک فکر و یک ایمان و بدون تلاش برای آن و پرداختن هزینههای آن تمدن سازی امکان ندارد.
نظرات