کتاب «در دفاع از خدا» اثریست پژوهشی که به مواجهۀ انسان با مسئلۀ وجود خدا از ابتدای وجود پرداخته و تاریخ این باور را در اقوام ابتدایی، قبایل پیشاتاریخ و سپس در تمدنهای کهن بررسی میکند. این کتاب یکی از منابع غنی و پربار برای تحقیق دربارۀ فرایند ظهور ادیان است و خواننده را با فرهنگهایی آشنا میکند که در بازههایی زمانی به گسترۀ هزاران سال، رویکردهای مشابه و مشترکی در پرستش خداوند داشتهاند. نویسندۀ این کتاب «کارن آرمسترانگ» یکی از مشهورترین دینپژوهان بریتانیاییستی که با فعالیتهای انتقادی خود در بازهای نزدیک چهل ساله، بخشی از نویسندگان پیشرو در تحلیل دین بهشمار میآید.
این کتاب با بررسی تاریخ کامل بشر، اظهار میکند که از اولین اشکال ابتدایی نوع بشر تا مدرنترین تمدنها و ساختارهای اجتماعی، خداوند همیشه در رأس مسائل اساسی بشر قرار داشته و با تطبیق شواهد و یافتههای تاریخی و فرهنگی، استدلال میکند که انسان تنها با رویکردی معنویست که میتواند به رستگاری و حقیقت برسد. کتاب در دفاع از وجود خدا، با ترجمهای روان در ایران منتشر شده و خواننده را با سادهترین مثالها، به روشنی با تمام ادیان و مذاهب کهن در طول تاریخ آشنا میکند. آرمسترانگ که در جوانی مدتی راهبه بود، به دانشگاه رفت و در رشتۀ ادبیات تحصیل کرد. اما این تغییر دیدگاه باعث شد او با نگرشی بازتر به دنبال حقیقت برود و در این اثر خود، آن را در قالب مفهوم خدا به تصویر میکشد؛ خدایی که همیشه در ادیان کهن هند (برهمان و نیروانا)، چین (تائو)، یونان (زئوس)، اسکاندیناوی (اُدین) و... حضور داشته و با بررسی متون یهودی «تلمود» و «میدراش»، به پذیرش یکتاپرستی میپردازد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«هنگامی که لوتر از ایمانی سخن میگفت که میتوانست مردان و زنان را مجاب کند، مرادش «باور» به مفهوم مدرن ما نبود؛ بلکه کنشی برخاسته از اعتماد کامل به قدرت مطلق الهی بود. او در یکی از خطابههای خود شرح داد: ایمان مستلزم اطلاع، شناخت و یقین نیست؛ بلکه تسلیم آزادانه و شرطبندی لذتبخشی است برای خیر حسنشده، تجربهنشده و شناختهنشده. لوتر فرصتی برای «الهیدانان دروغین» نداشت که «به چیزهای نادیدنی خدا مینگرند، پنداری آنها به روشنی در چیزهای محسوس ادراکپذیرند.» ایمان ابداً بینشی روشن به بار نمیآورد، بلکه «رهاوردش نوعی تاریکی است که میتواند هیچ را ببیند.» لوتر بیگانه با الهیات طبیعی سکوتس و اُکام، حتی برای لحظهای گمان نکرد کاوش در کیهان یا تعقّل طبیعی، میتوانست ما را به شناخت حقیقی خدا رهنمون شود.
تلاش برای اثبات خدا نهتنها بیهوده بود بلکه میتوانست خطرناک باشد؛ زیرا گمانهزنیهای بیش از اندازه دربارۀ قدرت باورنکردنی خدا در حکمرانی بر جهان، میتوانست انسانها را به ورطۀ وحشت و نومیدیای فلاکتبار بیندازد. اما این تقدّسزدایی آگاهانه از کیهان، به رغم انگیزههای دینیاش، انگارهای عرفیکننده بود که دانشمندان را به رهیافت جهانی مستقل از الوهیت ترغیب میکرد. اتکای لوتر بر کفایت متن مقدس به الهیاتی منتج شد که تا بدینجا بیشتر به کلمه وابسته بود. موفقیت اصلاحگرایان به میزان زیادی مدیون اختراع ماشین چاپ بود که نهتنها به اشاعۀ ایدههای نوین مدد رساند، بلکه ارتباط مردم با متن را دگرگون ساخت. اینک کلمه در اندیشۀ مردم جانشین تصویر و تمثال شده بود و این دین را به اطنابگویی بیشتر میکشاند.»
نظرات