کتاب دایکه کان ایستاده اند

کتاب دایکه کان ایستاده اند

مترجم:
عطیه حسینی
ناشر:
قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
%۱۰
۱۰۸,۰۰۰
تومان
رده سنی:
عمومی
قالب:
خاطرات
نوع جلد:
شومیز
قطع کتاب:
Unknown
صفحات:
۳۴۴
وزن:
۳۷۸ گرم
شابک:
9786227629392

معرفی کتاب

بسیاری از جهادها و تلاش‌های مجاهدانه‌ی دوره ابتدایی انقلاب اسلامی به سرانجام نمی‌رسید و موفقیتی کسب نمی‌کرد اگر همراهی و همدلی بانوان در پشت صحنه بسیاری از این اتفاقات نبود. بانوانی که گرچه نقش و تاثیر آن‌ها در اتفاقات سال‌های پر التهاب جنگ و درگیری با دشمن کمتر گفته شده اما به قدر مردانی که در پشت خاکریز اسلحه به دست گرفتند و خون دادند، تلاش کردند و زحمت کشیدند. فعالیت‌هایی که تنها به دست پرتوان این بانوان قابل انجام بود و این شیرزنان دلاور نیز بی‌هیچ چشم‌داشت جوانی و زندگی و لذات خود را فدا کردند تا این نهال مقدس به ثمر بنشیند و چشم دشمنان این مرز و بوم امیدوار نگردد.

کتاب «دایکه کان ایستاده اند» حاصل تحقیق و مستندنگاری خانم زهره یزدان پناه قره تپه است که چند اثر بسیار خوب در حوزه بانوان فعال در حوزه دفاع و مقاومت نوشته است. این کتاب حاصل مصاحبه با 53 زن از چهار استان ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی است که همگی به نحوی جنگ وارد زندگی آن‌ها می‌شود و آن‌ها نیز فعالانه به تلاش پرداختند. آن‌ها به اشکال مختلفی کار جنگ را پیش بردند. کارهایی همچون آشپزی برای رزمندگان، غسل و تدفین پیکر شهدا، دوخت و دوز لباس برای رزمندگان و تیمار و پرستاری از مجروحین که در جنگ آسیب دیده بودند بر عهده این بانوان خدوم بود. برخی از این زنان همزمان چندین کار و فعالیت را برای جنگ به پیش می‌بردند و یک تنه به قدر چند رزمنده در بخش پشتیبانی زحمت می‌کشیدند. برخی از این زنان نیز همچون شهیده فاطمه اسدی دستمزد مجاهدت‌های خود را گرفته و به شهادت رسیدند.

در ادامه برشی از این کتاب را می‌خوانید:

خودمان شهدا را غسل می‌دادیم. دورتادور محلی که شهدا را غسل می‌دادیم چادر یا پتو می‌گرفتیم با سطل آب می‌ریختیم و غسل‌شان می‌دادیم جنازه مهوش را که غسل می‌دادیم زنجیر گردنبندش پیچیده بود دور گردنش تمام بدنش طوری سوخته بود که انگار چیزی داغ چسبانده بودند به بدنش. غسل و کفن شهدا که تمام می‌شد می‌گذاشتیم‌شان توی تابوت. تابوت‌ها را از چوب و شاخه و برگ درخت چنار درست کرده بودند از درخت می‌کندند و پهنشان می کردند روی زمین چوب‌هاشان را طوری به هم می‌بستند که شکل تابوت می‌شد. مقداری هم علف می‌ریختند روی آن‌ها و می‌شد تابوت. جنازه‌ها را خودم می‌گذاشتم روی تابوت بعدش می‌دادیم دست مردم. شبانه می‌بردند امامزاده علی صالح دفن‌شان می‌کردند که یک کیلومتری ایلام بود.

نظرات

جهت ثبت نظر لطفا وارد سایت شوید
این کتاب به درد کی می‌خوره؟
کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان کتاب رسان: خرید کتاب با تخفیف و ارسال رایگان

اینا رو هم از دست نده

اعتقاد ما شهید صدر اعتقاد ما شهید صدر
۱۰ %
آیت الله محمدباقر صدر
۵۰,۰۰۰
۴۵,۰۰۰ تومان
معاد ، بازگشت به جدی ترین زندگی معاد ، بازگشت به جدی ترین زندگی
۱۰ %
۷۴,۰۰۰
۶۶,۶۰۰ تومان
بازگشت بازگشت
۱۰ %
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
۶۰,۰۰۰
۵۴,۰۰۰ تومان
آموزش عقاید آیت الله مصباح یزدی آموزش عقاید آیت الله مصباح یزدی
۱۰ %
۱۹۹,۰۰۰
۱۷۹,۱۰۰ تومان
آن سوی مرگ آن سوی مرگ
۱۰ %
جمال صادقی
۱۳۰,۰۰۰
۱۱۷,۰۰۰ تومان
شنود شنود
۱۰ %
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
۴۰,۰۰۰
۳۶,۰۰۰ تومان