بسیاری از جهادها و تلاشهای مجاهدانهی دوره ابتدایی انقلاب اسلامی به سرانجام نمیرسید و موفقیتی کسب نمیکرد اگر همراهی و همدلی بانوان در پشت صحنه بسیاری از این اتفاقات نبود. بانوانی که گرچه نقش و تاثیر آنها در اتفاقات سالهای پر التهاب جنگ و درگیری با دشمن کمتر گفته شده اما به قدر مردانی که در پشت خاکریز اسلحه به دست گرفتند و خون دادند، تلاش کردند و زحمت کشیدند. فعالیتهایی که تنها به دست پرتوان این بانوان قابل انجام بود و این شیرزنان دلاور نیز بیهیچ چشمداشت جوانی و زندگی و لذات خود را فدا کردند تا این نهال مقدس به ثمر بنشیند و چشم دشمنان این مرز و بوم امیدوار نگردد.
کتاب «دایکه کان ایستاده اند» حاصل تحقیق و مستندنگاری خانم زهره یزدان پناه قره تپه است که چند اثر بسیار خوب در حوزه بانوان فعال در حوزه دفاع و مقاومت نوشته است. این کتاب حاصل مصاحبه با 53 زن از چهار استان ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی است که همگی به نحوی جنگ وارد زندگی آنها میشود و آنها نیز فعالانه به تلاش پرداختند. آنها به اشکال مختلفی کار جنگ را پیش بردند. کارهایی همچون آشپزی برای رزمندگان، غسل و تدفین پیکر شهدا، دوخت و دوز لباس برای رزمندگان و تیمار و پرستاری از مجروحین که در جنگ آسیب دیده بودند بر عهده این بانوان خدوم بود. برخی از این زنان همزمان چندین کار و فعالیت را برای جنگ به پیش میبردند و یک تنه به قدر چند رزمنده در بخش پشتیبانی زحمت میکشیدند. برخی از این زنان نیز همچون شهیده فاطمه اسدی دستمزد مجاهدتهای خود را گرفته و به شهادت رسیدند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
خودمان شهدا را غسل میدادیم. دورتادور محلی که شهدا را غسل میدادیم چادر یا پتو میگرفتیم با سطل آب میریختیم و غسلشان میدادیم جنازه مهوش را که غسل میدادیم زنجیر گردنبندش پیچیده بود دور گردنش تمام بدنش طوری سوخته بود که انگار چیزی داغ چسبانده بودند به بدنش. غسل و کفن شهدا که تمام میشد میگذاشتیمشان توی تابوت. تابوتها را از چوب و شاخه و برگ درخت چنار درست کرده بودند از درخت میکندند و پهنشان می کردند روی زمین چوبهاشان را طوری به هم میبستند که شکل تابوت میشد. مقداری هم علف میریختند روی آنها و میشد تابوت. جنازهها را خودم میگذاشتم روی تابوت بعدش میدادیم دست مردم. شبانه میبردند امامزاده علی صالح دفنشان میکردند که یک کیلومتری ایلام بود.
نظرات