کتاب داستاننویسی دستهجمعی اثر کلر ژوبرت از خاطره مشترکی که بین نوجوانیهای آقای دکتر محمدعلی لسانی فشارکی و امام موسی صدر شکل میگیرد سخن میگوید. داستان در تلاش است تا با ادبیات کودکانه احترام به نماز و پایبندی به آن را در خلال داستان در ناخودآگاه کودکان نهادینه سازد.
داستان با داستاننویسی مادر آغاز میشود. اما مادر که داستانپردازی بلد نیست. لذا دست به دامان بچهها میشود. هدف مادر این است که خاطره دوران نوجوانی محمدعلی لسانی از نماز خواندنش در حضور امام موسی صدر را روایت کند. محمدعلی در حال نماز خواندن در حیاط است که امام موسی وارد میشوند. به نظرتون امام موسی صدر کجای حیاط مینشینند؟ بعد از نماز چه برخوردی با محمدعلی دارند؟ جواب این سوالات رو در داستاننویسی دسته جمعی پی بگیرید.
این اثر احترام به نماز، نمازخوانی و حتی نحوه ترغیب کودکان به نمازخوانی را گوشزد میکند و گوشهای از شخصیت امام موسی صدر از نحوه احترامش به کودکان را نشان میدهد.
تمامی کودکان بالای 7 سال میتوانند از این اثر بهرهمند شوند. به علاوه والدین و مربیانی که دغدغه نماز فرزندانشان را دارند میتوانند مخاطب این کتاب باشند.
دلم میخواست از او بپرسم چرا این طور نگاهش میکنی؟ چرا این طور ساکت نشستهای؟»
نماز پسرک که تمام شد اهل خانه به حیاط آمدند و همه دور هم نشستند. آن وقت آقای لباس بلند جیبهایش را گشت و گشت و گشت و گشت تا چیزی درآورد و به پسربچه داد. نفهمیدم چه بود درست نشنیدم چه گفت ولی پسرک آن قدر خوش حال شد که برق شادی چشمهایش را از آن بالا دیدم؛ مثل دو ستاره ی درخشان خیلی کوچولو.
نظرات