کتاب «مسابقهی کوفته پزی» از مجموعه یک داستان تخیلی با مفهوم قرآنی نوشته کلر ژوبرت است. نویسنده در این کتاب تلاش داشته در ضمن یک قصه شیرین اهمیت راستگویی و زیبایی این صفت را به کودکان بیاموزد. داستان در مورد خرگوشی است که در مسابقه کوفته پزی شرکت کرده و دوست دارد در این مسابقه برنده شود. او میداند که کوفتهاش چندان عالی نیست ولی امیدوار است که به خاطر سبزیهای خوش عطر مادربزرگ برنده خوشبوترین کوفته شود. هنگامی که داور از بچهها در مورد اینکه کوفته کار دست خودشان است سوال میکند همگی این موضوع را تایید میکنند اما خرگوش جواب مثبت نمیدهد چرا که مادربزرگ به او کمک کرده و او دوست ندارد دروغ بگوید. پس این موضوع را با داوران در میان میگذارد و خیال میکند او را به خاطر این ماجرا از مسابقه اخراج میکنند اما ماجرا شکل دیگری پیش میرود.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
دم پنبه قابلمهی کوچکش را برداشت و توی دشت راه افتاد خیلی دلش میخواست در مسابقهی کوفته پزی بچههای جنگل جایزه ببرد نه جایزهی بزرگترین کوفته که حتما مال بچه خرسها میشد. نه جایزهی کوچکترین کوفته که حتما به مورچهها میرسید و نه حتی جایزهی خوشگلترین کوفته چون کوفتهاش کج و کوله شده بود ولی دم پنبه با خودش گفت:« سبزیهای مخصوص مادر بزرگ بوی خیلی خوبی میدهند. شاید جایزهی خوشبوترین یا خوشمزهترین کوفته را به من بدهند؟»
نظرات