کتاب خوابهای زنگدار اثر رضا وحید از نشر جمکران است که به زندگی و خاطرات شهید حاج اکبر شیرازی میپردازد.
در دل روزگار ما، که خوابِ غفلت، پلک تاریخ را سنگین کرده، گاهی یک کتاب، یک روایت، میتواند زنگ بیدارباش باشد؛ صدایی برآمده از عمق جان شهیدی که حتی خوابهایش رنگ جهاد داشت. *خوابهای زنگدار*، نوشتهی رضا وحید و منتشرشده توسط نشر جمکران، نهفقط یک زندگینامه، که حماسهای روایتشده است؛ آمیخته با اشک و لبخند، ایمان و خون، صداقت و سربلندی.
این اثر، زندگی شهید اکبر خردپیشه شیرازی را پیشرویمان میگذارد؛ طلبهای از تبار غیرت که نهفقط در سنگر نبرد، که در میدان تربیت و فرهنگ هم پیشتاز بود. فرماندهای که در دل موجهای سرکش جنوب، یگان دریایی لشکر ۱۷ علیبنابیطالب (علیهالسلام) را هدایت میکرد و سرانجام در جزیره بوارین، در عملیات کربلای ۴، لباس شهادت به تن کرد؛ اما ردّ قدمهایش هنوز در ساحل حماسه پیداست.
رضا وحید با نثری شاعرانه و تصویرپردازیهایی جاندار، از جنس کلمات حماسی و پر از طراوت روایت میکند. او قصهگوی لحظاتی است که تیر و ترکش نه خاطره را خاموش کرد و نه ایمان را. بلکه شعلهای برافروخت که هنوز میشود گرمایش را در این صفحات حس کرد. بخشی از کتاب، در وصف آمادگی شهید چنین میگوید:
«شیخ اکبر تیربار را برداشت و روی کولش گذاشت و دو سه ردیف نوار فشنگش را دور کمرش بست و آماده شد برای رژه.»
این کتاب، با ۲۳۲ صفحه و قطع رقعی، صدای زنگهایی است که از دل تاریخ به گوش میرسد؛ زنگهایی که خواب را از چشمها میربایند و بیداری را به جان مینشانند.
اگر از نسل امروز هستی و بهدنبال آنی که ریشههای عزت را بشناسی، اگر دل در گرو حماسه داری و میخواهی قهرمانان واقعی این خاک را بشناسی، اگر ادبیات مقاومت برایت زنده و الهامبخش است، خوابهای زنگدار را از دست نده. این کتاب، نهتنها برای نوجوانان و جوانان که تشنهی الگوهای زندهاند، بلکه برای هر دلدادهی راه شهدا، کتابی تکاندهنده و آینهای بیدارگر است.
تنها به این شکل نبود که برادر شیرازی برای ازدواج، بچه های جوان را تشویق کند و به کارهای دیگر آنها کاری نداشته باشد. در سپاه قم صندوقی وجود داشت که بیشتر موقع پرداخت حقوق ماهیانه داخل راهرو قرار می گرفت.
صندوق سفیدی بود که با کارتن درستش کرده بودند. نیازی نبود کسی پای آن بایستد یا فیشی به شخصی که دارد پول داخل صندوق می اندازد بدهد. همه می دانستند این صندوق را حاج اکبر باز میکند و برای مخارج ازدواج صرف می شود. به این صندوق، «صندوق برادر شیرازی میگفتند به قول بچه ها اندازه بانک مرکزی از داخل آن پول جمع کردند نه اینکه بچه ها خیلی پولدار بودند و داخل صندوق برادر شیرازی زیاد پول می ریختند بلکه همان حقوق اندک را فقط قسمت کمی از آن را داخل صندوق می انداختند، اما برکتش زیاد بود.
برکتی که باعث شد خیلی از بچه های سپاه یا غیر از آنها، افرادی که بیرون از سپاه هم بودند وقتی به سراغ برادر شیرازی می آیند شیرازی از همین صندوق و افراد خیری که می شناخت مبلغی فراهم کند و در راه ازدواج مصرف کند.
نظرات