کتاب حدیث قند اثر ابوالفضل زرویی نصرآباد پژوهشی منسجم و خواندنی در دو حوزه نظری و کاربردی طنز فارسی است که توسط نشر نیستان منتشر شده است. در بخش نخست، نویسنده با قلمی تحلیلی و مستند، به پرسشهای بنیادین درباره ماهیت طنز، تمایز آن از هزل، هجو و فکاهه و شیوههای خلق آثار طنزآمیز پاسخ میدهد. او با ارجاع به متون کلاسیک و نمونههایی از بزرگان ادب فارسی، از جمله حافظ، نشان میدهد چگونه طنز در فرمهای مختلف ادبی، همزمان حامل ظرافتهای زبانی و نقدهای اجتماعی بوده است.
در بخش دوم، زرویی نصرآباد با نثری صمیمی و گزنده، به ارائه مجموعهای از نوشتههای طنزآمیز و انتقادی خود میپردازد؛ نوشتههایی که از بررسی موضوعات روزمره اجتماعی و فرهنگی آغاز میشوند و با بازیهای زبانی و خلق موقعیتهای کمیک، خواننده را به لبخند و تأمل همزمان وا میدارند. در این بخش، سبک شاعرانه و ظرافت زبان نویسنده در کنار نقد دقیق مسائل معاصر، ترکیبی منحصر بهفرد پدید آورده که هم سرگرمکننده است و هم آموزنده.
«حدیث قند» علاوه بر آنکه مرجعی قابل استناد برای پژوهشگران طنز و دانشجویان ادبیات به شمار میرود، منبعی کاربردی برای علاقهمندان به طنزنویسی نیز هست. زرویی نصرآباد در بخشی از کتاب، راهکارهایی عملی برای تقویت مهارتهای طنزنویسی ارائه میدهد و با اشاره به تجربههای گلآقا و طنزپردازان معاصر، نقشه راهی روشن برای خلق اثر تأثیرگذار ترسیم میکند. خواننده پس از پایان این کتاب، نهتنها با پرسشهای اساسی نظری آشنا خواهد بود، بلکه مجموعهای از مثالهای ملموس و نکات فنی برای ورود به دنیای طنز را در اختیار خواهد داشت.
این اثر، با ترکیب تحلیلهای دقیق و نثر دلنشین، فرصتی بینظیر برای شناخت عمیقتر طنز فارسی فراهم میآورد و نشان میدهد که طنز، فراتر از صرفاً خنداندن، ابزار قدرتمندی برای نقد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. مطالعه «حدیث قند» برای پژوهشگران ادبیات، نویسندگان و هنرمندان، و نیز هر خوانندهای که علاقهمند به درک ریشهها و فنون طنز در زبان و ادبیات فارسی باشد، تجربهای الهامبخش و کاربردی خواهد بود.
این کتاب به پژوهشگران ادبیات فارسی، علاقهمندان به طنزنویسی و نویسندگانی که به دنبال درک عمیقتری از طنز و شیوههای کاربردی آن هستند پیشنهاد میشود. همچنین برای مخاطبانی که به طنز اجتماعی و نثرهای نقادانه علاقه دارند، اثری خواندنی و مفید است.
از مهمترین ویژگیهای نگارشی ،صابری قدرت قلم و احاطه ی او بر خلق شخصیتهایی است که علاوه بر ایجاد ارتباط با مخاطب بیش از اندازه واقعی و حقیقی جلوه می کنند.
هنوز حتی بسیاری از خوانندگان دائمی دو کلمه حرف حساب نمی دانند که گل آقا، مش رجب ،غضنفر شاغلام ممصادق و کمینه (عیال ممصادق) وجود خارجی ندارند و آفریدی پندار طنز پردازی به نام کیومرث صابری فومنی هستند.
یکی از مهم ترین خصایص گل آقا و اصولاً تمامی اصحاب و اذنابش که موجب میشود خواننده از خواندن مطالبشان احساس لذت کند و خود را با آنان نزدیک و صمیمی ببیند این است که گل آقا و اصحابش به مردم بیش از همدیگر اعتماد دارند.
شاید این نکته قدری نیازمند توضیح باشد، به عنوان مثال همان طور که پیش از این گفتیم شخصیت گل آقا غالباً حرف اصحاب و اذنابش را حرف حساب نمیداند و مدعی است که زدن حرف حساب مختص اوست. اما گاهی اوقات میبینیم که یکی از اذناب به قول گل آقا زده توی خال ولی گل آقای مغرور که شاید کسر شان خود می داند که حرف طرف مقابل را تأیید کند بی تفاوت از کنار آن می گذرد. این در حالی است که در سطرهای آخر مطلبش که خطاب به خواننده است، به درست بودن حرف آن شخص اقرار میکند و احتمالاً از او تعریف و تمجید هم می کند.
یا در جایی دیگر شاغلام که جرأت انتقاد به گل آقا را در حضور او ندارد، وقتی رشته ی کلام را به دست میگیرد و سایه ی گل آقا را دور می بیند با مردم که خوانندگان کلام او هستند گرم می گیرد و از گل آقا پیش آنها «چقلی» هم می کند.
نظرات