مشهور است که میگویند یک ملّت برای تغییر دادن سرنوشت خود، باید پیشینه خود را بشناسد. این حرف درمورد شرایط فعلی ما نیز کاملاً صادق است و مشهود است که برای مقابله با تلاشهای بیگانگان برای تفرقهافکنی بین مردم، ما باید تاریخ کشور خود را به خوبی بشناسیم. برای به کار گرفتن این دانش نیز لازم است نسلهای جوان را از آن آگاه کنیم. کتاب «انقلاب مشروطه» از مجموعه «داستان فکر ایرانی» با همین هدف نگاشته شده است. این کتاب که نُهمین نسخه از این مجموعه است، این بار به سراغ تاریخ انقلاب مشروطه رفته تا با شرح شرایط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در آن زمان، به نوجوانان کمک کند تا درک و فهم بهتری نسبت به مسیر حرکت اندیشه ایرانی اسلامی پیدا کنند. به مرور که در فصلهای این کتاب جلو میرویم، مراحل آغاز انقلاب مشروطه را طی میکنیم و با اتفاقات تعیینکننده در فرآیند رخ دادن این دگرگونی اجتماعی آشنا میشویم. از سلطنت ناصرالدین شاه قاجار شروع میکنیم و بعد از به انجام رسیدن انقلاب مشروطه که شش سال به درازا کشید، تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در ایران میخوانیم. نهضت تحریم تنباکو، غربزدگی فرهنگی، وابستگی اقتصادی، تغییر سنتها و واردات مدرنیته، ظهور تکنولوژی در ایران و نقش اسلام در تمام طول این وقایع، از دیگر مباحثی هستند که «حمیدرضا شاهآبادی» در کتاب خود روی آنها تمرکز کرده است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«وقوع نهضت تنباکو از انباشته شدن نیرویی بزرگ در جامعه ایرانی حکایت میکرد. نیرویی که خواستار تغییر بود، وضع موجود را برنمیتابید و آزاد شدن آن میتوانست جهشی در اوضاع اجتماعی ایران ایجاد کند. به همین دلیل است که نهضت تنباکو را مقدمه اجتماعی نهضت مشروطیّت میدانیم؛ اما این نهضت نیز خود حاصل زمینهسازیهایی بود که ریشه در سالهای قبل داشت. سالها بود که میل به تغییر و نارضایتی از وضع موجود در جامعه ایرانی ریشه دوانده بود؛ برای ملتی با سابقهای بسیار طولانی که تمدنی بزرگ را به بشریت عرضه کرده بود؛ ملتی که تا دو سه قرن قبل، حکومتی مقتدر چون صفویه را به خود دیده بود؛ بسیار تلخ بود که آنهمه خواری و سختی را ببیند و دم نزند. ملّتی که مرزهایش زمانی از یکسو تا یونان و از سوی دیگر تا مصر میرسید، نمیتوانست شاهد آن باشد که گهگاه بیگانگان پارهای از خاکش را جدا کنند و در چنگ خود بگیرند. ایران بزرگ، ایران قدرتمند، اینک در ضعف و احتضار افتاده بود و میبایست برای آن چارهای اندیشید... اما به راستی چه میشود کرد؟ چطور میشد ایران را از آن وضع نجات داد؟»
نظرات