در ابتدای کتاب «انسان و مسیرهای پیش رو» فقط با نگاهی اجمالی به بررسی برخی از مهمترین نتایج قبول تدبیرگری حداکثری خداوند در زندگی انسانها میپردازد تا نشان دهد این نگاه چه آثاری در ابعاد مختلف زندگی خواهد داشت. آثار و نتایج این نگاه فراوان است ولی به چهار اثر کلیدی و محوری بسنده میکند. در بین این آثار شاید مهمترین آنها آخرین آنهاست که در حلقه های بعدی به تفصیل به تبیین آن خواهند پرداخت. مردم دیندار، به زبان خداوند را حاضر در زندگی میدانند و تقدیر الهی را باور دارند، ولی چون از جمع تقدیر با تدابیری که باید در زندگی اتخاذ کنند عاجزند، همواره آموزه تقدیر آموزهای انتزاعی و ناکارآمد بوده، بلکه این طور تصور شده که مانع پیشرفت و تدبیرگری انسان در زندگی مادی خویش است. یکی از آثار مهم نگاهی که در حلقه سوم ارائه شد، این است که تقدیر با تدبیر جمع میشود و تدبیر واقعی در بستر فهم صحیح از تقدیر و برنامه ریزی خداوند معنادار میگردد. این درک از ربوبیت شاه کلید تولید نگرشهای زیربنایی و تغییر سبک زندگی است که دغدغه اصلی ما در این سلسله کتابهاست. تا بدین جای کتاب تبیین تدبیرگری حداکثری خداوند تبیین شد و از این به بعد در حلقههای بعدی زمان آن رسیده که به بررسی سنتهای الهی و تصحیح تحلیلها و نگرشهای زیربنایی در عرصههای مهم زندگی همچون اقتصاد تربیت و سیاست بپردازیم.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
کسی که محل اختلاف را نمیشناسد در اصطلاح «مستضعف» نامیده میشود. امام صادق فرمود: «هر که اختلاف مردم را در (دین) بفهمد، مستضعف نیست». منظور از فهم محل اختلاف این است که حقانیت حق بر او روشن شود که در این صورت اگر بپذیرد مؤمن است و اگر نپذیرد انکار قلبی کرده و کافر است و طبیعی است چنین کسی نمیتواند نه مؤمن باشد و نه کافر. علی بن سوید گوید: «از حضرت موسی بن جعفر درباره ضعفا (ناتوانان) در دین پرسیدم؟ پس در پاسخ به من نوشت: «ضعیف آن کسی است که حجت به او نرسیده و اختلاف را نفهمیده است و چون اختلاف را فهمید مستضعف نیست».
نظرات