اسلام از ابتدا بر مبنای دوستی و مهربانی بنا شد و ندای حقیقتجویی سرمیداد. همین رویکرد انسانی و همین اخلاق فروافتادگی بود که پیامبر خدا (ص) را موفق به جلب اعتماد و یکپارچه کردن تمام قبایل عرب نمود. حالا باید ببینیم که در طول این چهارده قرن، پیروان این فرستادۀ الهی و شیعیان اهل بیت ایشان، تا چه اندازه به مسئلۀ دوستی و برادری پایبند بودهاند. در این مطلب به معرفی یکی از آثاری میپردازیم که بیشک در این زمینه یکی از برترینهاست.
کتاب «الفتنامه» اثری است از «ملا محمد محسن فیض کاشانی» فقیه، دانشمند و عارف بزرگ شیعه که در سدۀ دهم قمری میزیست و داماد ملاصدرا (ره) بود. ایشان که در زمینۀ فقه و اصول، فلسفه و کلام، علم یقین، تفسیر قرآن، شعر و ادب و... آثاری ارزشمند از خود بهجا گذاشته و شاگردان نامداری مانند علّامه مجلسی و سید نعمتالله جزایری را پرورش دادند، در این کتاب خود با نگاه یک استاد معارف اسلامی به تفسیر آیات قرآنی و تشریح اندیشههای نبوی در باب همین مرافقت میپردازند؛ مفهومی که «حمیدرضا میررکنی» در این کتاب آن را با عنوان «تشکیلات» مطرح میکند. این نویسنده و پژوهشگر معاصر، از میان دهها اثر فاخر تاریخ اسلام، الفتنامه را انتخاب کرده و با هدف ترسیم یک الگوی درست و قابل درک برای مخاطب امروزی، به تصحیح آن پرداخته است. در این کتاب ابتدا با نکات فلسفی و تعاریف دینی نویسنده همراه میشویم، سپس با پیشزمینۀ لازم به سراغ نسخشناسی و بررسی اصالت مجلّدهای بهجامانده از کتاب ملا محسن میرویم. در بخش بعدی نیز به تفسیر و شرح بخشهای مختلف این کتاب با موضوع اخوّت میرسیم و عقاید نویسنده را دربارۀ مفهوم تشکیلات میخوانیم.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«و اخوّت عبارت است از معاهدۀ میان دو کس یا بیشتر بر آنکه در دنیا و آخرت با یکدیگر چون برادر صلبی باشند در تحصیل نفع یکدیگر، و دفع ضرر از یکدیگر، و آن به تودّد حاصل میتواند شد که از فروع حسن خلق است و تودّد عبارت است از: طلب مودّت از اکفا و اقران و اهل فضیلت و مستعدان و هرکه موصوف بُوَد به نجابت جوهر نفس و سلامت قلب به حسن لقا و طلاقت و بشاشت به حضور ایشان و مؤانست و مجالست و مواکلت با ایشان و فرستادن تحف و هدایا بدیشان.
و تودّد موجب الفت است و الفت اتفاق آراء است در معاونت بر تدبیر معیشت و انضمام ابدان، جهت اتحاد اهواء و مقاصد. و الفت مقتضی صداقت است و صداقت، محبت حقیقی است که مبتنی بر تناسب ارواح و تشاهد قلوب باشد و آن موجب اخوت یا نفس اخوت است. پس اگر اسباب تودّد بیتکلیف رو داد و الا به تکلّف اندکاندک به فعل باید آورد تا شاید به تدریج طبیعی گردد.
پس بیایید ای یاران دینی و ای طالبان رضای الهی تا اسباب تودّد را بر خود ببندیم و به حسن بشر و طلاقت وجه و اظهار سرور به لقا و تصافح و تواضع و خدمت و اغماض عین از عیوب و عثرات و قصور و تقصیرات، با یکدیگر معاشرت کنیم؛ شاید آهستهآهسته مودّتی طبیعی به حصول پیوندد و به تدریج مستحکم شود و اگر نشود به احیای این سنن، مثاب خواهیم بود به نقد و این اخلاق مکتسب خواهد شد عاجلاً و از کرم الهی بعید است که جماعتی را که قدم در راه او نهند و طاعتی را مطلب سازنده به نیت صادقه، توفیق اتمام آن ندهد - فمنّا الحرکه و من الله البرکه»
نظرات