کتاب اغتشاش در کازابلانکا به قلم مصطفی جمشیدی با بازسازی نقاشی گرنیکا به بیان پارهای از جنایات رفته بر مردم فلسطین میپردازد. برای درک بهتر این کتاب باید ابتدا با نقاشی گِرنیکا اثر پیکاسو آشنا شویم. پس ادامه داستان را از دست ندهید.
گِرنیکا نام اثری است از نقاش معاصر اسپانیایی، پابلو پیکاسو که بمباران دهکده گِرنیکا در شمال این کشور، توسط بمبافکنهای آلمان نازی در ۲۶ آوریل ۱۹۳۷ و در خلال جنگ داخلی اسپانیا را به تصویر کشیدهاست. این اثر یکی از معروفترین آثار پیکاسو است و بسیاری از منتقدین آن را یکی از تاثیرگذارترین آثار ضد جنگ در تاریخ میدانند.
کتاب اغتشاش در کازابلانکا نیز دقیقا اثری از همین جنس است که رسالت نقاشی گرنیکا را به دنیای واژگان میکشاند. داستان این کتاب حکایت یک زن مسیحی در مراکش است که از زبان یک فعال عرصه هنر، خریدار کلکسیونهای نقاشی، ارائه میشود. «مارا» زن مسیحی با آوارههای فلسطینیای که از اردوگاهها رانده شدهاند ارتباط دارد و در بطن زندگی آنها رنج و درد آنها را لمس میکند. حالا این زن مسیحی حکایت آواره شدن آنها از سرزمینهای خود را در کتاب حاضر روایت میکند.
لایههای مختلف روایت به بیوگرافی خود این فعال که روزگاری در تهران به سر میبرده است، برمیگردد. این نوشتار ضد جنگ گوشهای از هجمه و جنایات صهیونیسم بر فلسطین را آشکار میکند تا مظلومیت فلسطین به آیندگان برسد.
تا از تاریخ فلسطین و اسرائیل آگاه شویم و در منازعه هفتاد ساله اسرائیل و فلسطین در سمت درست تاریخ بایستیم.
دوستداران ادبیات پایداری، افرادی که میخواهند در حوزه فلسطین و اسرائیل به مطالعه بپردازند و همه افرادی که میخواهند از رنج فلسطین آگاه شوند مخاطب این نوشتار هستند.
کارخانه توتون یازده کارگر فلسطینی داشت که در اصل آواره بودند و از زمین ها و خانههای خودشان از صبرا و شتیلا یا جاهای دیگر رانده شده بودند. پیش از کشتار نیروی اردنی آنها را رمانده بود. مظلوم و خودسر کوچانده شده بودند به بسیار دورتر از آنجا ... و این طوری بود که در کارخانه به عنوان توتون خشک کن و ماشینچی کار میکردند. جایی نداشتند و شبها در یک سوله ته کارخانه - نزدیک خشکه تنباکو به صورت دسته جمعی زندگی و خورد خواب میکردند. هر کدام از آنها عزیزی در فلسطین از دست داده بودند. در بیروت در غزه و رام الله و در کرانه باختری و حتی در دمشق، آنها وقتی با هم بودند به صورت همدیگر نگاه میکردند.
نظرات