رمان محبوب آناکارنینا، اثر لئون تولستوی یکی از مهم‌ میراث ادبیات کلاسیک جهان است که به تلاش انتشارات امیرکبیر برای علاقه‌مندان ادبیات کلاسیک و رمان‌های فاخر تاریخ عرضه گردیده است.

آناکارنینا به فضای خانوادگی بین خانواده های روسی در قرن نوزدهم می پردازد. آنا کارنینا و لوین نام دو شخصیت اصلی داستان می باشند و داستان زندگی آنها به صورت موازی در طول کتاب نقل می شود. در ابتدای داستان، آنا کار نینا به قصد برقراری آشتی میان استیوا ( برادر آنا) و دولی ( همسر استیوا) با قطار از سن پترزبورگ به مسکو می رود. این سفر سرآغاز ماجراهای هیجان انگیز داستان می‌شود.

در برشی از کتاب آناکارنینا می‌خوانیم:

ابلونسکی با جیبهای پر از سفته های سه ماهه که ریابینین توانسته بود على الحساب به او بقبولاند به طبقه اول رفت کار فروش بیشه به پایان رسیده و پول آن در کیفش بود. از شکار نیز رضایت کامل داشت و به همین جهت احساس خشنودی فراوان میکرد و میل داشت با صرف شام مطبوعی روزی را که به آن خوشی آغاز شده بود به همان خوشی و مسرت به پایان رساند. برای نیل به این منظور می بایستی به هر قیمت که هست لوین را سر ذوق آورد ولی لوین با اینکه میل فراوان داشت که خود را مهربان و مهمان نواز نشان دهد موفق به راندن افکار ظلمانی از ذهن خود نمیشد. این خبر که کیتی هنوز شوهر نکرده بود در وی یک نوع مستی به وجود آورده بود، لکن در بحبوحه این مستی احساس غم و ناکامی شدیدی می کرد. دختر دل فریب هم شوهر نکرده و هم بیمار بود بیمار به مناسب عشق به کسی که به وی بی اعتنایی کرده بود. این وضع را به منزله توهینی نسبت به خودش می دانست. ورونسکی کیتی را رانده بود و کیتی هم لوین را بنابراین آیا مثل آن نبود که ورونسکی نسبت به لوین هم ابراز تنفر کرده باشد؟

گذشته از این افکار و احساسات او در این خصوص جنبه مبهمی داشت و شاید هم علت خشم و ناراحتی او موضوع های ناچیزی بود. فی المثل همین فروش ابلهانه بیشه و گول خوردن ابلونسکی در خانه او سخت آتش غضب را در دلش روشن کرده بود؛ چون ابلونسکی را دید که وارد اتاق شد گفت: «خوب تمام شد؟ آیا شام می‌خوری؟

- اهل تعارف نیستم.... راستش را بخواهی دهات به من اشتهای گرگ بخشیده است؛ اما تو چرا ریابینین را دعوت نکردی؟

آرزو دارم سر به تنش نباشد!

تو چقدر به او بی اعتنایی میکنی حتی دست هم به او ندادی... آخر برای چه؟

برای اینکه من به نوکرم با وجود اینکه صدبار از او شریف تر است هرگز دست نداده ام.

چه افکار ارتجاعی پس عقیده ات درباره به هم پیوستن طبقات اجتماعی چیست؟