کتاب «آقای روباه شگفت انگیز» نوشته رولد دال یکی از معروفترین داستانهای این نویسنده شهیر انگلیسی است. این اثر که توسط وس اندرسون حتی به اقتباس سینمایی هم تبدیل شده داستان یک روباه حیله گر است. او هر شب برای خانواده خود به یکی از سه مزرعه نزدیک لانه دستبرد میزند. بوگیس چاقالو در مزرعهاش مرغ پرورش میدهد. بانس خپلو اردک و غاز و بین لاغرو در کار پرورش بوقلمون است. هرشب آقای روباه از همسرش می پرسد امشب چه چیزی نیاز دارد و با زیرکی و استعداد ذاتی به سراغ سرمایه این سه مزرعهدار کثیف و حریص میرود. این سه نفر نقشه ای می ریزند تا بتوانند جلوی سرقت های این روباه مکار را بگیرند و او را شکار کنند. نقشه آن ها در آستانه موفقیت است اما روباه داستان باهوش تر از این حرف ها است. رولد دال که با آثاری همچون چارلی و کارخانه شکلات سازی به شهرت جهانی رسیده به همراه تصویرگری های جذاب کوئنتین بلیک توانسته یک قصه جذاب و بامزه دیگر بیافریند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
غروب آن روز کنار دهانهی گودال روی تپه، سه چادر برپا شد؛ یکی برای بوگیس چاقالو، یکی برای بانس خپلو و یکی برای بین لاغرو. چادرها را دورتادور لانهی آقای روباه برپا کردند. و سه مرزعهدار بیرون چادرهایشان نشستند و مشغول شام خوردن شدند. برای شام بوگیس سه تا مرغ پختهی غرق سس شیرین داشت. بانس شش تا پیراشکی که تویش پر از پورهی مزخرف جگر غاز بود و بین هم ده لیتر شربت سیب. هر سه نفر تفنگهایشان را دم دست گذاشته بودند. بوگیس یکی از مرغهای پخته را نزدیک سوراخ روباه گرفت و فریاد زد:«بویش را میشنوی آقا روباهه؟ مرغ نرم و خوشمزه چرا نمیآیی بیرون و بگیریش؟»
نظرات