کتاب هارداسان اثر محمدمهدی رحیمی، منتشر شده توسط انتشارات سوره مهر، مجموعهای ارزشمند از خاطرات و روایتهای دست اول نویسنده از ۱۰۵۰ روز همراهی نزدیک با شهید جمهور، آیتالله سید ابراهیم رئیسی است. این کتاب مستقیماً خوانندگانی را خطاب قرار میدهد که علاقهمند به شناخت ابعاد شخصیتی، سلوک مدیریتی و فعالیتهای رئیس جمهور فقید در دوران تصدی ایشان هستند و به دنبال روایتی صمیمی و بیواسطه از این دوره مهم تاریخ معاصر ایران میباشند.
در این اثر، محمدمهدی رحیمی که به واسطه جایگاه خود در دفتر رئیس جمهور از نزدیک شاهد رویدادها و جزئیات بوده، ۲۲۲ روایت کوتاه و خواندنی را از مشاهدات عینی خود به رشته تحریر درآورده است. این روایتها شامل ابعاد گوناگونی از جمله سلوک شخصی شهید رئیسی مثل انجام نوافل نماز و روزهداری هنگام خدمت، دغدغه مشکلات مردم مانند مشکل آب کشاورزان اصفهانی و سبک مدیریتی ایشان، حواشی و متن سفرهای داخلی و خارجی، و ناگفتههایی از جلسات و دیدارهای مهم هستند. «هارداسان» صرفاً یک گزارش رسمی نیست، بلکه با نثری روان و نگاهی انسانی، تلاش دارد تا تصویری واقعی و ملموس از تلاشها و زحمات رئیس جمهور شهید ارائه دهد و زوایای کمتر دیده شدهای از شخصیت ایشان را بازتاب دهد.
نام کتاب «هارداسان» که برگرفته از واژهای ترکی به معنای "کجایی" و اشاره به لحظات جستجو پس از حادثه تلخ پرواز اردیبهشت دارد، خود گویای حال و هوای عاطفی و اهمیت این روایات در ثبت بخشی از حافظه جمعی است. مطالعه این کتاب فرصتی فراهم میآورد تا خوانندگان با نگاهی عمیقتر به دوران خدمت آیتالله رئیسی و ابعاد انسانی و مدیریتی ایشان آشنا شوند و از این منظر، «هارداسان» سندی خواندنی برای علاقهمندان به تاریخ انقلاب اسلامی و خاطرات رجال سیاسی محسوب میشود.
این کتاب به علاقهمندان به شناخت شخصیت، سلوک و عملکرد شهید آیتالله سید ابراهیم رئیسی و تاریخ معاصر ایران، به ویژه دوران سیزدهم ریاست جمهوری، پیشنهاد میشود. برای کسانی که به دنبال روایات دست اول و صمیمی از مشاهدات نزدیک به فعالیتها و پشت صحنههای دولت هستند، این اثر منبعی ارزشمند است. در نهایت، مطالعه آن برای علاقهمندان به خاطرات و زندگینامههای رجال سیاسی و درک بهتر وقایع این دوره توصیه میشود.
به طور حقیقی از تشریفات زائد پرهیز داشتند؛ اگرچه به حفظ شأن رئیس جمهور ایران هم به طور ویژه توجه داشتند. یکی از این تشریفات زائد چتر گرفتن برای ایشان در هوای بارانی بود در حالی که گیرنده چتر خودش زیر باران بود. بنابراین یا کلا مانع این کار میشدند یا خودشان چتر را میگرفتند. در سفر دومشان به نیویورک در بدو ورود به فرودگاه جان اف کندی باران بسیار شدیدی می بارید، در حالی که طبق عرف و برنامه همان پای پلکان هواپیما باید مصاحبه میکردند روی پله های هواپیما خودشان چتر را گرفتند. وقتی به پایین و جمع خبرنگاران رسیدند و دیدند خبرنگاران و تصویر برداران عمدتاً بدون چتر ایستاده اند، ایشان هم آن را جمع کردند و به محافظان دادند و مثل سایرین زیر بارش شدید دقایقی ایستادند و به سؤالات پاسخ دادند. شدت بارش باران به حدی بود که دوربین مستند ساز همراه ما در همان صحنه تقریباً از کار افتاد و نیاز به تعمیرات پیدا کرد. شبیه همین اتفاق در تاجیکستان و نیکاراگوئه و ... هم تکرار شد.
نظرات