کتاب «یک نفر تو را دوست دارد - جلد پنج: امام حسین (ع)» یکی از قسمتهای مجموعه کتاب کودک و نوجوان است که احادیث اهل بیت (ع) را در قالب داستان برای مخاطبان روایت میکند. این کتاب آخرین جلد از این مجموعه است که با عشق به پنج تن آل عبا نگاشته شده است. هر جلد از آن، شامل دوازده داستان است و هر داستان، مضمون یکی از احادیث برجستۀ پیامبر اسلام (ص) و خانوادهشان گرامیشان را پیام و هدف خود قرار داده است. این کتاب به قلم «علی باباجانی» در هر روایت، یکی از سخنان پربار این پیشوایان دینی را در مقابل خود قرار میدهد و با وقایعی که پیش میآید، در طول داستان خواننده را با شخصیتها همدل میکند تا به حقیقت و حقانیت پیامی برساند که در دل بیانات گهربار معصومین گنجانده شده است.
این کتاب که با نقاشیهای سیاهقلم زیبای «مریم طباطبایی» همراه شده، داستانهای خود را با الهام از احادیث ائمه میسازد و در انتهای داستان، مخاطب به این درک میرسد که این حدیث در زندگی واقعی چطور میتواند کاربرد داشته باشد؛ بنابراین چیزی که لازم داریم قلب بیدار و چشم بیناست. به عنوان مثال داستان اول با الهام از حدیثی خلق شده که میگوید کارهای نیک بر آدمهای خوب و بد هزمان تأثیر دارد و ما با خواندن این روایت، پی میبریم که چه حکمت و دانشی در پشت این سخن نهفته است.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«و بعد ادامه داد: «... آرام خودم را کشاندم بالا، طوری که نگهبان متوجه نشود. وقتی به نوک کوه رسیدم دیدم که نگهبان خواب است. با قنداق اسلحه به حسابش رسیدم و دست و پایش را بستم. پرچم عراق را که روی دوشکا بود برداشتم و جای آن پرچم ایران را گذاشتم. بعد بیسیم زدم و بچهها خودشان را به من رساندند.»
همه برای امیر صلوات فرستادند. امیر سینه را جلو داد و از اینکه با کارش توانسته بود رسولی را نجات دهد و یک گروهان عراقی را فراری دهد، خوشحال بود. احساس میکرد بهترین قهرمان جبهه است. به چشمهای همسنگرانش که سن و سالشان از او بیشتر بود نگاه میکرد. یکی میگفت: «آفرین» آن یکی با حسرت نگاهش میکرد و آرزو میکرد که شجاعت امیر را داشت. در نگاه دیگری شادی و افتخار دیده میشد. امیر همۀ اینها را دید و گل از گلش شکفت. حرفهای امیر و تشویق بچهها که تمام شد، فرمانده «آفرین»ی به امیر گفت و ادامه داد: «بچهها اینجا هم با دشمن بیرون مبارزه میکنیم و هم با دشمن درون. باید مواظب بود. اگر پیروزی هست باید رنگ خدا را داشته باشد. من یاد قسمتی از دعای عرفۀ امام حسین (ع) افتادم. خیلی قشنگ و آموزنده است.» و بعد این دعا را خواند:
«ای توانگر! تو به یاریات مرا بر دشمنان پیروز میکنی. اگر یاریات نبود، من مغلوب دشمن میشدم» - دعای عرفۀ امام حسین (ع)»
نظرات