نوشتن از زندگی شهید کار دشواری است که هم ملاحظات بسیاری را باید در نظر گرفت و هم باید احاطه اطلاعاتی بسیار خوبی بر زندگی او داشت. هر کس که قلم در دست میگیرد و کاغذی سیاه کند نباید این اجازه را به خود بدهد که در مورد ساحت شهید که جایگاه بسیار والایی دارد بنویسد. شهید به عنوان یک الگوی شهید باید به گونهای روایت شود که نه همچون فرشته عاری از هرگونه عیب و خطا باشد و نه اینکه آنقدر بر زمینههای دنیایی او تاکید شود که خواننده دلیل رسیدن او به این مقام والا را متوجه نشود.
کتاب «یک آسمان پرستو» زندگینامه داستانی شهید مرتضی مفاخری است. فاطمه مصلح زاده در این اثر به سراغ یکی دیگر از سرداران لشکر 27 محمد رسول الله (ص) رفته است. مرتضی مفاخری از جمله رزمندگانی است که از اولین روزهای انقلاب پای کار دفاع از این انقلاب بوده است. او در ابتدا به کردستان میرود و سپس در عملیاتهای متعدد جبهه جنوب حضور دارد. ایشان بعد از عملیات خیبر در اولین تیپ هوابرد آموزش چتربازی میبیند و در سال 65 در منطقه غرب عملیاتهای برون مرزی در منطقه کردستان عراق انجام میدهد و سرانجام در همان منطقه به شهادت میرسد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
گردان سلمان یک گردان چریکی پارتیزانی انواع آموزشها را باید به این گردان بدهیم؛ عملیات کوهستان، عملیات کویر، چتربازی، غواصی یک گروه عراقی هم هستند از بچه های تیپ بدر محسن شفق فرستاده شان که با بچه ها تمرین کنند و به گردان ملحق شوند حاج حسن میگوید: «ازشان امتحان میگیرم هرکدام قبول شدند میتوانند بیایند.» یک روز از شش صبح تا صلات ظهر، دور محوطه صبحگاه می دواندشان؛ نرمش و کلاغ پروتمرین همه بریدهاند. از سیصد نفر، پانزدهتایشان ماندهاند. فقط همانها را برمیداریم برای گردان. عجب نیروهایی هم هستند!
نظرات