علی اسفندیاری را، همه اهل ادب به نام نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی میشناسند.مردی که یکتنه ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید قافیهها را به هم ریخت تا طرح متفاوتی از سرودن را برای نسل معاصر رقم بزند.
او شروع کننده و کمال بخش سبک مشهور نیمایی است که دور بودنش از لغات دشوار و ترکیبات طولانی، باعث نزدیکیاش به سلیقه نسل جوان شده و پنجرهای تازه برای سرودن گشودهاست
آثاری همچون :«قصهی رنگ پریده، خون سرد، آی آدمها، ایشب و...» گواه مهارت او در خلق وزنهای دگرگون شدهاست، اما اگر شما تا کنون شعر منثور او را به رواق چشم نکشاندید، اینک در کتاب «گزینه اشعار نیما یوشیج» از نشر مروارید، جان بخشترین شان را بچشید و به بیاد بسپارید همچون بیتی که نگاشتهشده:
((ترا من چشم در راهم /شباهنگام/ که میگیرند در شاخ " تلاجن " سایهها رنگ سیاهی/ وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم/ ترا من چشم در راهم/ شباهنگام/ در آندم که بر جا درّهها چون مرده ماران خفتگانند/ در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام/ گَرَم یادآوری یا نه/ من از یادت نمیکاهم/ ترا من چشم در راهم.))
نظرات