کتاب هنر، دین، تجدد برگرفته از سخنان استاد سید محمدمهدی میرباقری گفتارهایی در مبانی هنر است که مرز بین هنر حق و باطل، شاخصههای هنر حق و موضوعاتی از این دست را بیان میکند.
هنر، موسیقی، فیلم و سریال، فرهنگ، سینما، کتاب و کلماتی از این دست بیشترین تاثیر را بر افکار عمومی جامعه میگذارند. این رسانهها ذائقه، رنگ مورد علاقه، برنامه مطالعاتی و حتی دکوراسیون منزل مخاطبان را تعیین میکنند. به همه اینها اگر فضای مجازی را بیافزاییم دیگر حرفی برای گفتن نخواهیم داشت و باید حرف نیز حرف آنها باشد. در چنین شرایطی باید افسار هنر را گرفت. این اسب چموش را رام کرد و آن را از دریچه جهانبینی توحیدی نگریست. کتاب هنر، دین، تجدد دقیقا به این نیاز پاسخی مثبت میدهد.
ابهامات تئوریک فراوانی در زمینه هنر وجود دارد. آیا هنر به اسلامی و غیر اسلامی تقسیم میشود؟ آیا اسلامیت هنر تنها به مضمون، محتوا و پیام آن مربوط میشود یا کیفیت و فرم تکنیکهای هنری نیز به اسلامی و غیراسلامی تقسیم میشوند؟
پرسشهای فراوانی از این دست و فقدان فلسفه هنر و زیباییشناسی و فلسفه و تاریخ خاص هنر مبتنی بر معارف اسلامی مشکل هنر کنونی جامعه ماست. استاد میرباقری در کتاب حاضر کوشیدهاند این خلا را پر کنند تا از این رهگذر دو اتفاق عمده صورت گیرد:
کتاب حاضر هنر را زمینهساز ارتقای احساسات اجتماعی معرفی میکند و از نسبت هنر و فلسفه تاریخ، هنر و عرصه درگیری تمدنی، هنر و رویکرد فرهنگی اصیل انقلاب اسلامی میگوید. د ر ادامه هنرِ قرآن عامل تکامل هنر در تاریخ معرفی میشود، نگاه «خرد، کلان و توسعه» به هنر واکاوی میشود، هنر مدرن به عنوان عامل تحقیر ارزشها بررسی میشود و با طرح موضوعاتی از این قبیل فلسفه جامعی از هنر حق ارائه میشود.
خلاصه اینکه رهاورد کتاب حاضر رسیدن به این نقطه است که حقیقت هنر عبارت است از کیفیت پرستش معبود واقعی و فرم عشقورزی با او که میتواند در چهره پرستش قوق ملکوتی انبیاء و اولیا (ع) یا در گرایشهای مادون حیوانی شیاطین و طواغیت ظاهر گردد. این هنروری همه مراتب وجود انسان را از باطن روح تا ظاهر اعمال جوارحی پرنمودهاست و لذا همه افعال فردی و اجتماعی آدمی رنگ و بوی الهی میگیرد.
برای رسیدن به این باور که هنر حقیقی زمانی شکل میگیرد که احساسی از جلال و جمال حضرت حق و قرب کلی عالم در مسیر تکامل تاریخ بر محور ولایت حقه در هنرمند شکل گیرد، به جامعه منتقل گردد و جامعه را به سوی مراتب قرب هدایت کند.
تمام اهالی هنر و فرهنگ مخاطبان خاص این کتاب فلسفی هستند. همچنین پژوهشگران این عرصه به خوبی میتوانند از این اثر بهره ببرند.
هنر مدرن با همه ویژگیهایش یکی از نقاط چالش مورد اشاره است. همان گونه که در علم اقتصاد هم مادامی که چالش بین علم اقتصاد و ارزشهای اقتصادی شناخته نشود نقطه اختلاف و درگیری شروع نمیشود؛ به عبارت دیگر نقطه بحران شناخته نمیشود تا راهحلی طراحی شود؛ در مورد هنر هم همین مسئله وجود دارد؛ یعنی چالش بین ارزشهای مذهبی و هنر مدرن گستره فلسفه هنر تا تکنولوژی هنر را در برمی گیرد. ابتدا باید این نقطه چالش را یافت. بنابراین علت سامان نیافتن مقولاتی مانند هنر یا اقتصاد چالش میان عقلانیت جدید و هنر مدرن با ارزشهای دینی است.
نظرات