کتاب «هشتم شهریور» جلد ششم از مجموعه با چشم باز مروری دارد به ماجرای بمب گذاری در ساختمان نخست وزیری در هشتم شهریور ماه سال 1361 که باعث شهادت رئیس جمهور، نخست وزیر و بسیاری از سران مهم مملکتی شد. این کتاب مروری دارد بر اشخاصی که در این انفجار به مقام شهادت رسیدند و همچنین تاثیری که این حادثه بر فضای سیاسی کشور و اوضاع ملتهب سال 1361 گذاشت. همچنین این اثر روایت جالب و خواندنی از عامل بمب گذاری این حادثه، کشمیری، دارد که در ابتدا به عنوان یکی از کشته شدگان این مجلس از او نام برده شد و بعدتر معلوم گشت که جناز منسوب به او الکی بوده و او توانسته از این مهلکه بگریزد. جالب است که این فرد در شورای امنیت ملی نفوذ کرده و حتی قصد ترور امام خمینی را نیز داشته که موفق نشده است. مجاهدین خلق در ابتدا مسوولیت این عملیات تروریستی را برعهده گرفتند اما بسیار زود از این موضوع پشیمان شدند و انتساب این ماجرا به خود را انکار نمودند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
بهزاد نبوی درباره تدفین کشمیری و چگونگی فاش شدن این مسئله این گونه میگوید تصور همه این بود که کشمیری یک فرد طرفدار انقلاب و امام است و کسی به او شک نداشت. صبح روز بعد از فاجعه عدهای از دوستان و همکاران کشمیری در نخست وزیری دنبال جنازه او میگشتند. وقتی که مأیوس شدند رفته بودند از یکی از نمایندگان روحانی مجلس پرسیده بودند که با توجه به اینکه ظاهراً جنازه خاکستر شده چه کار باید کنند آن روحانی هم گفته بود همان خاکهای محل نشستن وی را بریزید توی تابوت آنها هم با ناراحتی و گریه و زاری این کار را کردند و به خاطر این کار طی دو نوبت بازداشت شدند. این آدمها افراد شناخته شدهای هستند و الان برای همه ثابت شده که ایشان نقشی در این ماجرا نداشتهاند آن روز کسی نفهمید، اما سرآغاز شک در مورد کشته شدن کشمیری همین دوستان بودند.
نظرات