داستان کتاب نادره ، روایت تأثیر زنان و دخترانی از این سرزمین است که وجود و هستی شان تاریخ سازی میکند. نادره شروعی گرم در آبادان دارد و پایانی سرد در تهران.در میان عاشقانه های بی نظیر ،شاهد لحظات درس آموز هستیم ،از تغییر سبک زندگی یک خانواده مذهبی تا تحول دختری با عقاید تجدد ،از پایبندی مردی به همسرش تا خیانت مادری به دخترش، از اتحاد و گذشت و همدلی برای هدفی مقدس تا دروغ و افترا برای کسب جایگاه بالاتر.کتاب نادره به قلم سید احمد زرهانی با روایتی واقعی نسبت به زمان مبارزات علیه رژیم پهلوی ،برای ما از نقش پر رنگ بانوان این سرزمین در سرنگونی رژیم شاه میگوید.نقش آفرینان این داستان زمین را زیر پا طی میکنند و هر لحظه از نقطه ای به نقطه دیگری عزیمت میکنند وگاهی طعم تلخ زندان و شکنجه میچشند و گاهی مشقت آوارگی و سفر های پیاپی به جان میخرند اما از ایمان و اعتقادشان دست نمیکشند.
در ادامه برشی از کتاب را میخوانید :
نادره و زهرا به اتفاق چند تن از جوانان جلسه قرائت قرآن مسجد جامع قلهک درِ کلانتری را به رگبار بستند و با تلاش زیاد وارد کلانتری شدند. زهرا نارنجکی به دفتر افسر نگهبان انداخت،اتاق آتش گرفت. ....نادره سینه خیز به طرف رئیس کلانتری حرکت کرد وبا مهارت خود را به او رساند و اسلحهاش را کنار گوش او گذاشت و گفت:«اگر آتشبس را اعلام نکنی خودم میکشمت.»افسر پلیس با رنگ و رویی پریده به همکارانش دستور آتش بس داد.
نظرات