فاطمه الیاسی در کتاب «من خواب دیدهام» شما را به روزگار حکومت هارون الرشید خواهد برد، درست همان زمان که امام کاظم(ع) به شهادت میرسند و برخی از شیعیان بهجای اقتدا به امام رضا(ع)، راه انحراف را در پیش میگیرند و در این کتاب و در تمام تاریخ با نام «واقفیه» خوانده میشوند.
این افراد که پیش از این به عنوان وکلای امین امام در تشکیلات پیچیده و سری اهل بیت شناخته میشدند، چه شد که قلب زلالشان را به فروش نهادند؟شک بود با طمع؟ اگر برای شما نیز سرگذشت آنان سوال برانگیز شده است، مطالعه این اثر از نشر بین الملل را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
((دستش بالا می آید و ناخودآگاه نم هر دو چشمش را میگیرد. با اینکه چندین سال است به زندگی با یک چشم عادت کرده؛ اما وقتی حواسش نیست، یادش میرود چشم تخلیهشده اشک ندارد! هنوز هم آن را احساس میکند. مرد ژولیده منتظر باقی حرفهای حیان نمیماند. به همان سبکی که آمده بود، بازمی گردد و سر جایش مینشیند. دوباره لبش میجنبد و حیان میبیند گهگاه سرش را به دیوار پشتِ سر می کوبد...))
نظرات