کتاب معلمهایم به نویسندگی سید علیاصغر علوی است که از معلم نوشتهایی از راه و رسم تربیت بعضی معلمان دوران تحصیلش میگوید.
این اثر دعوتی است برای نمایش فرصتهایی از تربیت و پنجرههایی برای کمال دادن انسان ها که در قالب این خاطرات بیان شده است. در کنار آن، سعی شده به الگوها و ایده های موفق هر یک تأکید شود تا خواننده از رهگذر تماشای خاطرات به پیشنهادهای عملی نیز منتقل شود و اثر را بیش از یک مجموعه داستان و بیان حوادث و اتفاقات یک بسته کاربردی برای معلمان و مربیان ببیند. به عبارت دیگر خاطراتی در این اثر بیان شده که رنگی از تربیت داشته باشد و برای خواننده اش الهام بخش باشد اینها مجموعه نکاتی است که در ساخت شخصیت نسل ما مؤثر بود. طبعاً شرایط عوض شده ولی فطرتها عوض نشده و بسیاری از این روشها با اندکی تغییر و با عنایت به اقتضای مخاطبش قابل تکرار است. این اثر سرشار از معرفی شخصیت معلمها و نکات برگرفته از بینش منش و کنش های آنها است یک نوع تجربه نگاری از راه و روش معلم هاست و پاس داشت آنها با این خاطرات سالهاست که زندگی کرده ام. امید که شما هم با آن زندگی کنید خانه شان آباد معلمانی که زندگی ساز ما و شمایند! سوختند تا ما را ساختند. امروز نوبت ماست بسوزیم تا نسل فردا را بسازیم.
برای دریافت روش تربیتی معلمانی که سهم مهمی در در آموزش و پرورش این مرز و بوم داشتند.
به تمام معلمان ، مربیان و حتی خانوادههایی که دغدغه تربیت فرزند خود را دارند.
آقای حضرتی راهنمایی
آقا ببخشید برای این درس دفتر چند برگ برداریم؟ این مهمترین چالش جلسه اول همه ما بود آقای حضرتی چه ذوقی به خرج داد. گفت یک دفتر صد برگ بردارید و اسمش را هم بگذارید «کشکول» و بعد کمی در مورد کشکول توضیح داد که «کشکول یک ظرف کوچک است که در زمانهای دور از آن استفاده می کردند و...». هنوز «کشکول شیخ بهایی نخوانده خودمان صاحب کشکول شده بودیم بعدها بهانه شد ببینیم این کشکول شیخ بهایی چیست؟! در کنار این که ریاضی ما هم مزه دیگری گرفته بود و از درسهای دیگر متفاوت شده بود. ما در این درس مثل بقیه دفتر نداشتیم «کشکول» داشتیم و این یعنی آقای حضرتی به قول فوتبالی ها، گل را زده بود. کارهای ساده یک معلم میتواند بازتابی فراتر از آن سال داشته باشد. این هم فرصت است و هم هشدار معلمی فهم این فرصتها و شکار آنهاست.
نظرات