در روایات اهل بیت(علیهم السلام) داریم که اگر عالِم فاسد شود عالَمی فاسد می شود. مرحوم امام می فرمودند انسانی که تهذیب نفس نداشته باشد حتی اگر آیت الله بشود نفسش نیز آیت الله می شود. به همین دلیل است که در تاریخ چه بسیار شاهد علمایی هستیم که به خاطر هوای نفس، حسادت، حب جاه و مقام از راه مستقیم منحرف گشتند و عاقبت به شر شدند.
در تاریخ کوتاه این انقلاب نیز شاهد حوادث بسیار عجیبی بوده ایم. چه بسیار افرادی که در ابتدا حامی حرکت دین و مردم بودند و حتی در راه آن سختی دیدند و زندان کشیدند اما بعدتر در مقابل همین راه ایستادند و به سرنوشت های بسیار بدی دچار شدند. در کتاب «مصاف» سیدمهدی دزفولی به سراغ سه تن از علمایی رفته که در زمان زعامت امام خمینی (ره) به مخالفت و دشمنی با نهضت ایشان برخاستند. او در این کتاب ضمن مراجعه به منابع با افراد شاخص و مطرحی مصاحبه نموده تا علت انحراف و دشمنی آنان با امام را دریابد. در بخش اول با به زندگی آیت الله منتظری می پردازد که قائم مقام امام است اما بعد از چند اتفاقات به دشمن صد در صد نظام بدل می گردد. بخش دوم کتاب در مورد آیت الله شریعتمداری است که حکم کودتای نوژه را امضا می کند و بخش سوم مربوط به زندگی آیت الله سیدمحمد شیرازی است که در ابتدا خود را به عنوان حامی امام و نظام مطرح می کند اما بعدتر مواضعی صدوهشتاد درجه متفاوت می گیرد.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
آیت الله امینی و آیت الله جوادی آملی از دیگر چهرههایی بودند که اعتراض خود را اعلام کردند آیت الله امینی خطاب به آقای منتظری تصریح کرد: «اگر خبرگان اشتباه کردهاند چرا زمانی که شما را به قائم مقامی انتخاب کردند آن موقع نگفتید اشتباه کرده اند؟ اگر اعلمیت در فقه را برای رهبری لازم میدانید چرا آن زمان که شما را به عنوان قائم مقام رهبری انتخاب کردند و آیات عظام بزرگواری همچون مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی مرعشی نجفی و دیگران وجود داشتند نگفتید این آقایان از نظر فقهی بر من ارجحیت دارند و آنان را انتخاب کنید؟»
نظرات