علی اکبری مزدآبادی کتاب «مصطفی مرتضی» به سراغ خاطرات یکی از شهدای مدافعحرم رفتهاست که در روز عرفه به شهادت رسید.
شهید مرتضی عطایی که زندگانی پرماجرا اما سراسر مملو از حضور خداوند را پشتسر نهاد مطالب این اثر را پیش از شهادت خود بیان کرده بود و خاطرات این اثر به گفته کسی است که در خط مقدم مبارزه با داعش، همه اورا «ابوعلی» می شناسند.
عنوان این نوشتار نیز به دوستی عمیق و سرنوشتساز ایشان با شهید مصطفی صدرزاده اشاره دارد، و آن را انتشارات یا زهرا (س) همراه با تصاویر زیبایی از شهید به چاپ رساندهاست.
چنانچه در بخشی از اثر میخوانیم:
((بعد از گذشت چند ماه، هنوز به کسی نگفته بودم که ایرانی ام؛ یعنی جرأت نمی کردم. این قضیه مثلی بغض روی دلم مانده بود و می خواستم حداقل به یک نفر بگویم که ایرانی هستم. سید ابراهیم تنها کسی بود که فکر کردم می توانم به او اعتماد کنم. این اعتماد از اخلاق و رفتار و منشی او حاصل شده بود. حسی درونی ام می گفت: «به سید ابراهیم اطمینان کن، بهش بگو، بالاخره باید بهش بگی که ایرانی هستی.»
یک روز گفتم هرچه بادا باد. او را کشیدم کنار و گفتم: «سید! می خوام یه چیزی بهت بگم.» تا این حرف را زدم، گفت: «چی؟ می خوای بگی ایرانی هستی؟» وا رفتم...))
نظرات