در طول چهار دههای که از عمر جمهوری اسلامی ایران میگذرد، همیشه مسئولان در تلاش بودهاند مردم را از واقعیت امور سیاسی در جریان بگذارند. اما بسیاری از اطلاعات محرمانه، قابلیت افشا شدن ندارند و تنها با گذشت زمان و تغییر سِمتهاست که میتوان به آنها دسترسی پیدا کرد. در این مطلب میخواهیم کتابی را به شما معرفی کنیم که از زبان یکی از وزرای اقتصاد پیشین جمهوری اسلامی ایران به نقد موضوعات داخلی و بینالمللی میپردازد.
کتاب «محرمانههای اقتصاد ایران؛ جلد اول» آغاز مجموعهای دوجلدی است که به قلم دو محقق و کارشناس ایرانی نوشته شده که در مصاحبه با «دکتر سید شمسالدین حسینی»، وزیر اقتصاد دولتهای نهم و دهم، به نقد و بررسی تاریخ اقتصاد جمهوری اسلامی میپردازد. این کتاب به پشتپردۀ وقایع مهم اقتصادی ایران میپردازد و از زبان مردی که از سال 1389 تا 1392 سِمت وزیر اقتصاد و دارایی را به عهده داشته، ناگفتههای بسیاری را مطرح میکند. اهمیت تصمیمات دکتر حسینی در همکاری با دیگر اعضای کابینۀ ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد، باعث شده مولفان کتاب بر این دورۀ پرچالش تمرکز کنند؛ که مسائل مهمی نظیر هدفمندسازی یارانهها، اجرای اصل 44 قانون اساسی، مدیریت شوک ارزی، برنامهریزی توسعه و حاشیههای آن، استیضاح دکتر حسینی و... در آن جریان داشت. «مهدی مهرپور» با کمک «میثم مهرپور» جلد اول مجموعۀ خود را در هشت فصل تدوین کرده و در قالب پرسشهای پاسخهای جامع با ورود به جزئیات سیاسی وقت، بازخوردهای اجتماعی و شرایط بینالمللی، تلاش میکند پشتپردههایی از اقتصاد انقلاب اسلامی را برای مخاطب آشکار کند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«+ اجازه بدهید مجدداً وارد بحث ارز شویم. به نظر شما واژهای به نام «مافیای ارزی» در ادبیات علم اقتصاد وجود دارد؟ و در آن برهه مافیای ارز در اقتصاد ایران وجود داشت؟
- بالأخره یک مقام سیاسی از واژگانی استفاده میکند که یک مقام اقتصادی حتی با موقعیت سیاسی از آن استفاده نمیکند. اینکه شما فکر کنید در یک جنگ اقتصادی به سر میبرید و عدّهای بنا به منافع اقتصادی و عدّهای دیگر بنا به منافع اقتصادی-سیاسی، و خدای ناکرده حتی عدّهای به دلیل وابستگی، در بازارهای شما اخلال میکنند، خیلی دور از ذهن نیست. چیزی که من میتوانم با استفاده از ادبیات اقتصادی بگویم این است که بازار ارز و طلای ما یکی از غیرشفافترین بازارهاست و درجۀ تمرکز، یا به بیانی وجود افرادی که در اینجا دارای قدرت بازاری هستند، حتماً قابل پذیرش است.
به طور مثال کسانی بودند که به فکر خروج حجم قابل توجهی طلا از کشور بودند. حالا، اسم این کار را هر چه میخواهید بگذارید. اگر شما بگویید آیا در این بازار اخلال وجود داشته؟ من صراحتاً به شما میگویم: آری، مگر ما در همین کشور قانون تعزیرات حکومتی یا قانون مجازات اخلالگران در بازار ارز را نداریم؟ هیچکدام از این قوانین هم در دولت نهم و دهم تصویب نشده است. به نظرم بهتر است شما واژهها را کنار بگذارید و بر اصل موضوع تاکید داشته باشید. در هفتۀ اول مهرماه ۱۳۹۱ در کارگروه اقتصادی ستاد تدابیر ویژه، مصوّبهای تنظیم میشود که مطابق آن مصوبه، مقرر میگردد علاوه بر صدور طلا، نقره و پلاتین به صورت خام، باید مصنوعات موارد یادشده نیز از بانک مرکزی مجوز اخذ کنند.
چرا که از گذشته صدور فلزات گرانبها به صورت خام نیاز به مجوز بانک مرکزی داشت؛ اما صادرات مصنوعات آنها به چنین مجوزی نیاز نداشت. موضوع از این قرار بود که وزارت اقتصاد و گمرک متوجه شدند شکل و شمایل مصنوعات طلا تغییر کرده است. یعنی زنجیرهای طلای به ظاهر زینتی به خارج از کشور صادر میشوند که به درد بکسل کردن ماشینها میخورند. حتی قلادۀ وحشیترین حیوانات نیز به این قطوری نیستند. حالا شما اسم این را چه میگذارید؟ مافیا؟ سوداگر، اخلالگر، رانتیر، تاجر یا هر چیز دیگری. این مسئله دقیقاً همان شکل خروج سرمایه است. در خوشبینانهترین حالت، این افراد میخواهند مقرّرات دولت را دور بزنند. چون دولت نظارتها را بالا برده بود، این افراد وقتی میدیدند نمیتوانند ارز و طلای خام خارج کنند، از طریق خروج مصنوعات طلا این کار را میکردند.»
نظرات