مجموعه سهجلدی مرد ابدی نوشته معصومه سپهری از نشر شهید کاظمی، روایتی کمنظیر و مستند از زندگی و مجاهدتهای سردار شهید حسن طهرانیمقدم است که با نثری منسجم و رسمی، سیر تحول این فرمانده برجسته را از جرقههای ایمان انقلابی در نوجوانی تا لبخند خداحافظی در لحظه شهادت، در بستری از پژوهش دقیق و مصاحبههای گسترده به تصویر میکشد.
خواننده در نخستین پاراگراف با کلیدواژه مرد ابدی آشنا میشود: انسانی که ایمان، علم و مدیریت جهادی را توأمان در هم تنیده و در قلب دوران تحریم و جنگ، پایههای صنعت موشکی کشور را بنا نهاد؛ از دوران توپخانه تا مأموریت مخفی سوریه و از ساخت نخستین موشکهای بومی تا شهادت در سال ۱۳۹۰، همه و همه در سه جلدِ پیاپی، تصویر عینی و آموزندهای از چگونگی تحقق رؤیای بازدارندگی دفاعی ایران ارائه میدهد و مخاطب را کنجکاو میسازد تا با این اسطوره ملی همراه شود و از هر برگ تاریخچهاش درس ایثار و خلاقیت بگیرد.
جلد اول کتاب، داستان از اولین روزهای زندگی حسن طهرانیمقدم را آغاز میکند؛ زمانی که در محله سرچشمه تهران بزرگ شد و در فضای پرشور انقلاب، گرایش به سپاه پاسداران پیدا کرد. سپهری با تکیه بر بیش از ۲۰۰ راوی و اسناد مکتوب، لحظههای حساس نوجوانی او را بازگو میکند: نخستین عشق انقلابی به آرمانها، درسخواندن در کنار کار، و ورود غیرمنتظره به صفوف سپاه در بحبوحه جنگ تحمیلی. خواننده درمییابد که چگونه عزم راسخ طهرانیمقدم در مواجهه با دشواریهای ابتدایی جنگ، بذر علاقه او به علم و فناوری دفاعی را کاشت و انگیزه آموختن فناوری موشکی را در دلش برافروخت. این جلد با مستندسازی دقیق روزهای تلخ و شیرین، چگونگی شکلگیری شخصیت او را در محیطی سرشار از محرومیت و خطر ترسیم مینماید و ضمن حفظ لحن رسمی، به عمق روحیه ایمان و سادهزیستیاش میپردازد تا خواننده را با ریشههای «مرد ابدی» آشنا کند.
جلد دوم با تمرکز بر دوران عملیات و تلاش برای بومیسازی فناوری موشکی، بخش مهمی از تاریخ موشکی ایران را روایت میکند. مأموریت مخفیانه طهرانیمقدم به سوریه برای فراگیری دانش پرتابگرها، گزارش چالشهای فنی و لجستیکی یگان موشکی در شرایط جنگ، و لحظههای پرتنشی که مهندسی نظامی و ایمان خالص او را در تقابل با مشکلات بینالمللی و کمبودها قرار داد، در این جلد مطرح میشود. سپهری در این بخش قادر است با اسلوب خاطرهنگاری روایی و یادداشتهای همرزمان، تصویری زنده از شبهای سرد تمرین در کویر و جلسات محرمانه طراحی موشک ارائه دهد. خواننده احوال روزهای «موشک جواب موشک» را از زبان کسانی میشنود که با فرماندهشان کار کردند و میبیند چگونه اعتماد به جوانان مومن و روحیه جهادی، نخستین کارخانههای موشکی کشور را شکل داد و سنگ بنای بازدارندگی دفاعی ایران را بر جا نهاد.
جلد سوم، روایتگر دوران پس از موفقیتهای اولیه و تأثیر شهید طهرانیمقدم بر سیاست دفاعی کشور است؛ از به ثمر نشستن پرتاب نخستین ماهوارههای بومی تا نقش او در تقویت حضور منطقهای ایران از طریق انتقال فناوری به حزبالله لبنان. این جلد با لحنی تأملبرانگیز، چگونگی تبدیل اندیشه «وعده صادق» رهبر انقلاب به واقعیت عملی از طریق فناوری موشکی را نشان میدهد و سرانجام به روزگار آخر میرسد؛ روزی که قهرمان داستان، پس از سالها تلاش بیوقفه، در حادثه ناگوار به شهادت میرسد. سپهری در این بخش، با استفاده از ۸۰۰ قطعه عکس منتشرنشده و اسناد تصویری، هوای آن روزها را در ذهن خواننده تداعی میکند و تأثیر ماندگار اقدام علمی و اخلاقی او را بر نسلهای آینده روشن میسازد.
خواندن «مرد ابدی» برای هر کسی که علاقهمند به تاریخ معاصر دفاع مقدس، مطالعات مدیریت بحران، یا روحیه جهادی است، ضروری به نظر میرسد. این مجموعه نهتنها سندی کامل از زندگی مردی است که محدودیتهای بینالمللی را به فرصتی برای رشد علم تبدیل کرد، بلکه آموزههای بیمثالی درباره رهبری اخلاقمحور، اتکا به جوانان و پیوند ایمان با علم ارائه میدهد. پس اگر به دنبال درکی عمیق از تلفیق تفکر استراتژیک و رفتار اخلاقی در سختترین شرایط میگردید، «مرد ابدی» معصومه سپهری دریچهای است فراروی شما تا با یک قهرمان ملی و میراث جاودانهاش آشنا شوید و انگیزه بگیرید تا در مسیر تلاش و نوآوری گام بردارید.
مجموعه مرد ابدی را به علاقهمندان اندیشه، فلسفه دینی، تاریخ مسیحیت و دفاع عقلانی از ایمان پیشنهاد میکنیم. اگر دغدغه معنای زندگی، حقیقت و ایمان دارید یا به آثار متفکرانی چون لویی، توینبی و داستایوفسکی علاقهمندید، این مجموعه خواندنی و تأملبرانگیز برای شماست.
هدف برای حسن مقدم روشن واضح و مهم بود اما عموم آدم ها، حتی با ظاهر مشترک همیشه پیچیده بودند. کسانی با منطق و استدلال خودشان به خود حق میدادند با فکر و شیوه این مرد راه نیایند وقتی به حاج حسن خبر میرسید بخشی از مواد اولیهشان که با دردسر فراوان از خارج خریده و وارد کشور کرده بودند به دلیل سنگ اندازی بعضیها ترخیص نمیشود و در حال از دست دادن کیفیت است، خیلی ناراحت میشد. وقتی خبردار میشد چند نفر از کسانی که روزگاری شاگردش بودهاند درباره او نامهها و گزارشهایی رد میکنند بر میآشفت. سعی میکرد این عصبانیتها را در خلوت و سکوت خودش یا در حلقه نزدیکترین یارانش هضم کند و به خانه و محیطهای کارش نبرد. میشنید که دربارهاش میگویند حسن مقدم دارد با موازی کاری سرمایه هنگفتی را به باد میدهد.... دارد سنتی کار میکند.... مشغول برج سازی شده و دارد برای خودش کار میکند.
نظرات