در تاریخ ایران اسلامی مفاخر و بزرگان زیادی در عرصههای مختلف علمی، هنری و سیاسی وجود دارند که الگوی فرهنگهای زیادی در جهان شدهاند. بخشی از این تاریخ ارزشمند به اشعار عرفانی برمیگردد که شاعرانی مانند حافظ و سعدی و مولانا برای ما به یادگار گذاشتهاند و در آثار امروز هم از آنها بهرهمند هستیم. مجموعۀ سهجلدی «در صحبت قرآن» با استفاده از همین آثار و الهام از حکایتهای اندرز فارسی، به روایت مفاهیم قرآنی و اسلامی میپردازد.
کتاب «مثل شاخههای گیلاس» اولین جلد از این مجموعه کتاب است که در آن اندرزها و تذکرات زیادی در قالب روایتهای کوتاه آورده شده است. این روایتها در دل خود از داستانها، اشعار، احادیث و آیات قرآن کمک میگیرند تا با ایجاد ارتباط تمثیلی و ادبی بین مفاهیم معنوی و مسائل زندگی عادی، مخاطب را به معنای احادیث ائمۀ اطهار (ع) نزدیکتر کند. «حجتالاسلام محمدرضا رنجبر» خالق این مجموعه است که در آن مثالهای بسیاری از حکمت اسلامی را به سادگی بیان کرده است. به عنوان مثال در یکی از بخشها نویسنده انسانها را به درختان تشبیه میکند. درختها یا با تغییر فصول دگرگون میشوند –بار میدهند، برگ میریزند، خشک میشوند و دوباره جوانه میزنند- یا مانند سرو همیشه سرسبزی خود را حفظ میکنند و به همین دلیل هم سرو در ادبیات ما به عنوان آزادگی و فراغت از تحول روزگار است. به موازات انسان مؤمن نیز در هر حالتی یگانگی خود را با پروردگارش حفظ میکند و مانند جماعت متظاهر با حزب باد همراه نیست.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانیم:
«در یک آب زلال و شفاف تیرگی هرچند کم و اندک و ناچیز باشد، کاملاً به چشم میآید. درست مثل یک تابلوی نفیس که حتی اگر یک نقطه به آن افزوده شود، خودش را نشان میدهد. یا مثل یک خطّ فوقالعاده زیبا که یک حرف، اگر یک میلیمتر بالا یا پایین باشد خودش را نشان میدهد. یا مثل چشم که اگر یک تار مو برابرش قرار بگیرد دیگر تار مو نیست.
اولیاء خدا، مردان خدا، پیامبران، مثل همان آب زلالاند؛ مثل همان تابلوی نفیس و خطّ دقیق و زیبایند که اگر کمترین غفلت در آنها رخ دهد، کاملاً ملموس و محسوس خواهد بود. از این رو یک ترک اولی از آدم سر زد که به اندازۀ یک مو بود، اما مانع دیدار او شد. چون او مثل چشم نفیس و عزیز بود.
گرچه یک مو بود گنه کو جسته بود
لیک آن مو در دو دیده رسته بود
بود آدم دیدۀ نور قدیم
موی در دیده بود کوه عظیم
آدم برای خدا مثل چشم عزیز بود، پس کمترین غفلت برای او بسیار بزرگ بود. از این رو خداوند پس از آن ترک اولی، آنان را از آن وادی سبز و سلام خارج کرد.»
نظرات