کتاب پیشرو از «سید جعفر شهیدی» در سال 1358 هجری شمسی به چاپ رسیده است اما ماجرای آن به قرنها قبل باز میگردد به سال61 هجری قمری که میشود 50سال پس از رحلت رسول الله تا قیام کربلا را از نگاهی متفاوت بررسی کند و لحظه لحظه این رستخیز جهانی را با قلم گیرای خود برای همه آزادیخواهان جهان بازگو کند.
در بخشی از نوشتار کتاب میخوانیم:
((بسیاری از بزرگان شهر مکه نیز هیچگاه از ته دل مسلمان نشدند. شبی که سپاهیان مدینه نزدیک مکه رسیدند، عباس عموی پیغمبر از اردو بیرون آمد و به جستجو پرداخت. میخواست پیش از آنکه پیغمبر به مکه درآید، مردم شهر را خبر دهد تا چارهای بیندیشند و تسلیم شوند. در آن شب به ابوسفیان دشمن سرسخت پیغمبر برخورد و او را پناه داد و نزد محمد برد، سپس برای آنکه به او بفهماند که راهی جز تسلیم ندارد، وی را درجایی نگاه داشت تا سربازان اسلام از پیش روی او بگذرند. در چنین وقتی ابوسفیان به عباس گفت پادشاهی برادرزادهات بزرگ شده است! عباس به او هشدار داد که کلمه پادشاهی معنی ندارد. این شکوه پیغمبری است. ابوسفیان بهظاهر پذیرفت، ولی آیا دل او با آنچه به زبان آورد یکی بود؟))
نظرات