سومین جلد از مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» گزیدهای از حکایات دو اثر گرانسنگ سندبانامه و قابوسنامه به قلم توانای مهدی آذر یزدی است. آذریزدی کارگری شهرستانی بود که از همان دوران جوانی علاقه فراوانی به مطالعه پیدا کرد و تا پایان عمر با این عشق زندگی کرد. او که در چاپخانه مشغول به کار بود متوجه شد آثار بسیار کمی متناسب سن کودک و نوجوان منتشر میشود و در واقع ارتباط آنها با میراث گرانبهای ادبی و فرهنگی ایران در حال قطع شدن است. به همین دلیل تصمیم گرفت با سادهسازی متون اصیل ادبیات ایران و گزینش حکایتهایی که دارای مفاهیم اخلاقی و پیام های ارزشمند است خوراک فکریی مناسب نوجوان ایرانی بنگارد. نتیجه این فعالیت هشت جلد این مجموعه است. در این جلد او به سراغ قابوس نامه رفته که در گذشته به نصیحت نامه مشهور بوده. کتابی که به دست یک فرهیخته ایرانی به نام عنصر المعالی نگاشته شده و به چندین زبان ترجمه گشته است. سندبادنامه نیز از جمله کتب خواندنی و تعلیمی ایران قدیم بوده که مورد علاقه عامه مردم بوده است و بهرههای فراوانی از این کتاب میبرده اند. اکنون کودکان ایرانی میتوانند شیرینترین و مفیدترین مطالب این دو اثر را با قلم ساده آذر یزدی بخوانند.
در ادامه برشی از این کتاب را میخوانید:
روزی بود و روزگاری یک مرد گلهدار بود که هزار گوسفند داشت و آدم نادرستی بود که حلال و حرام سرش نمیشد . اما چوپانی که برای گوسفندان او شبانی میکرد پارسا و درستکار بود. چوپان هر شب گوسفندان شیرده را میدوشید و شیر آنها را به خانه ارباب میآورد. آن مرد به اندازه شیر، آب توی آن میریخت و شیر را دو برابر میکرد و به شاگردش میداد تا ببرد و بفروشد. چوپان هر روز مرد گله دار را نصیحت میکرد و میگفت که این کار خیانت است و نباید آب را به جای شیر به مردم فروخت. هر کس در کار خلق خدا نادرستی پیشه کند برکت از مالش میرود و عاقبت به سزای آن خیانت میرسد.
نظرات