کتاب «قدمت بر چشم» به بررسی و معرفی فعالیتها و خدمات افرادی میپردازد که در راستای میزبانی و خدمت به زائران حضرت امام رضا(علیهالسلام) در مشهد مقدس مشغول به کار هستند. این اثر با نگاهی عمیق و انسانی به روایت داستانها و خاطرات افرادی میپردازد که با عشق و ارادت به این امام بزرگوار، در تلاشاند تا تجربهای دلپذیر و معنوی برای زائران فراهم آورند.
در این کتاب، نویسنده به جنبههای مختلف میزبانی، از جمله نوع خدمات ارائه شده، چالشها و موفقیتها، و تأثیر این خدمات بر روحیه زائران و جامعه محلی میپردازد. علاوه بر این، "قدمت بر چشم" به بررسی ابعاد فرهنگی و اجتماعی این فعالیتها نیز میپردازد و نشان میدهد که چگونه میزبانی از زائران میتواند موجب تقویت پیوندهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه شود.
کتاب با نثر ساده و روان، خواننده را به دنیای زیبای خدمت به زائران میبرد و با ایجاد حس همدلی و ارادت، اهمیت این خدمت را در زندگی روزمره به تصویر میکشد. "قدمت بر چشم" نه تنها یک اثر ادبی، بلکه یک منبع الهامبخش برای همه کسانی است که به میزبانی و خدمت به دیگران اهمیت میدهند.
سر کوچه خانه خاله سنجاقی بودیم که دیدیم یک عالم آدم جمع شده اند جلوی در خانه اش بابا دست علی را ول کرد و پا تند کرد سمت خانه خاله من و علی و فائزه هم دویدیم وقتی رسیدیم زنی داشت خاله را می بوسید. زن دیگر یک بسته شکلات داد به خاله.... مامان گفت وقتی به خاله گفتم برویم مشهد و قدمت بر چشم ما اول گفته مزاحمم و قبول نکرده اما راضی اش کردم و رفت با یکی از همسایه ها خدا حافظی کند و خانه را بهش بسپارد که آن همسایه بقیه را خبر کرد و حالا دارند برایش سر راهی می آورند و نذری هایشان را به ننه
می دهند. با صدای صلوات اهالی و یا رضا یا رضا گفتن همسایه ها سوار زیتان شدیم و راه افتادیم سمت مشهد .....
نظرات