کتاب قاف اثر یاسین حجازی، منتشرشده توسط نشر شهرستان ادب، روایتی هنرمندانه و مستند از زندگی رسول اکرم (صلواتالله علیه) ارائه میدهد که با بازخوانی سه متن کهن پارسی—تفسیر سورآبادی، سیرت رسولالله و شرفالنبی—از ولادت تا رحلت ایشان را در بر میگیرد. این اثر با نثری مسجع، فاخر و داستانی، خواننده را به عمق صدر اسلام میبرد و با تلفیق خلاقانه روایتهای تاریخی و تصویرسازیهای شاعرانه، تصویری زنده و ملموس از سیره نبوی ترسیم میکند. «قاف» نهتنها یک زندگینامه تاریخی است، بلکه با نگاهی تحلیلی به بُعد انسانی و زمینی پیامبر (ص)، مخاطب را به درک عمیقتری از شخصیت و رسالت ایشان دعوت میکند. این کتاب، که حاصل سالها پژوهش و تکیه بر منابع معتبر است، با زبانی ادبی و محتوایی غنی، تجربهای بینظیر از مواجهه با تاریخ و معنویت را به ارمغان میآورد.
یاسین حجازی، که پیشتر با اثر آه مهارت خود را در بازآفرینی متون کهن نشان داده بود، در «قاف» با سه سال تحقیق و تأمل، روایتی خطی و منسجم از زندگی پیامبر (ص) خلق کرده است. او با استخراج دیالوگها، صحنهها و تصویرسازیها از متون کهن و تکیه بر منبعی معتبر چون «الصحیح من سیرة النبی» علامه جعفر مرتضی عاملی، اثری پدید آورده که هم از نظر تاریخی قابل اعتماد است و هم از منظر ادبی، مسحورکننده. نثر آهنگین و مسجع کتاب، که ریشه در سبکهای ادبی قرون پنجم تا هفتم دارد، بهلطف ویرایش هوشمندانه، روان و خوشخوان است. این زبان فاخر، همراه با گفتوگوهای زنده و توصیفات دقیق، خواننده را به کوچههای مکه و لحظههای معراج پیامبر میکشاند و هر خردهروایت را به تکهای از پازل عظیم سیره نبوی بدل میکند. این ویژگی، «قاف» را به اثری تبدیل کرده که نهتنها برای پژوهشگران، بلکه برای هر خوانندهای که به ادبیات و تاریخ علاقهمند است، جذاب و گیراست.
یکی از برجستهترین جنبههای قاف، توجه به بُعد انسانی و عاطفی پیامبر (ص) است. حجازی با ظرافتی خاص، رنجها، امیدها و استقامت ایشان را در مواجهه با چالشها و آزار مشرکان به تصویر میکشد و مخاطب را با وجوه زمینی و قابل لمس شخصیت پیامبر آشنا میسازد. روایتهایی چون لحظه وحی، هجرت، یا تعاملات با یاران و دشمنان، چنان زنده بازسازی شدهاند که خواننده خود را در بطن وقایع احساس میکند. فراتر از این، نویسنده به فلسفه و حکمت پشت هر واقعه نیز پرداخته و با بهرهگیری از تکنیکهای روایتگری مدرن، مفاهیم عمیق اسلامی را در قالب داستانهایی تأثیرگذار ارائه داده است. این رویکرد، بهویژه برای کسانی که به دنبال درک عمیقتری از سیره نبوی فراتر از رویدادهای صرف تاریخی هستند، تجربهای الهامبخش و تأملبرانگیز رقم میزند.
طراحی جلد کتاب، که با نگارهای از معراج پیامبر توسط مجید زارع آراسته شده، و انتخاب عنوان «قاف»—برگرفته از حروف مقطعه قرآن کریم—لایهای از نمادشناسی و معنویت به اثر افزوده است. این کتاب با ۱۱۶۴ صفحه، علیرغم حجمش، بهلطف جذابیت روایی و مهارت حجازی در تبدیل تاریخ به درام زنده، خواننده را مجذوب خود میکند. بسیاری از مخاطبان، حتی آنان که عادت به مطالعه متون سنگین ندارند، از ناتوانی در زمین گذاشتن کتاب سخن گفتهاند. «قاف» نهتنها مرجعی ارزشمند برای علاقهمندان به تاریخ اسلام و ادبیات کهن پارسی است، بلکه الگویی برای ترویج ادبیات دینی با زبانی هنری و امروزی به شمار میرود. مطالعه این اثر، فرصتی است برای بازاندیشی در زندگی پیامبری که نور وجودش جهان را دگرگون کرد و پیوندی عمیق میان قلب و ذهن مخاطب با سیره نبوی برقرار میسازد.
کتاب «قاف» به علاقهمندان تاریخ اسلام، سیره نبوی، ادبیات کهن پارسی، پژوهشگران، دوستداران داستانهای جذاب و جویندگان الهام معنوی پیشنهاد میشود. با نثری فاخر، روایتی مستند و تصویرسازیهای زنده، این اثر خوانندگان را به سفری عمیق در زندگی پیامبر (ص) میبرد و تجربهای غنی ارائه میدهد.
چون نزدیک آمد سید او را گفت تو را چه رسیده است که بترسیده ای؟»
گفت: «ابوبصیر رفیق مرا بکشت و من بگریختم و باز پیش تو آمدم.»
هنوز زمانی برنیامده بود که ابوبصیر نیز برسید و شمشیر آن مرد در برافگنده گفت: یا رسول الله ، تو به عهد خود وفا نمودی و مرا باز پیش لشکر قریش گسیل کردی لکن مرا دل نداد که دیگر بار باز میان ایشان روم و آن مرد را بکشتم و خود را خلاص دادم.»
سید گفت: «وای بر مادر ابوبصیر که پسرش سخت دلاور و مردانه مردی است و جنگ انگیز مردی است و اگر با وی چند مرد دیگر بودی از دست وی کارها برآمدی
پس ابوبصیر چون دانست که از جهت عهدی که میان پیغمبر و میان قریش رفته است در مدینه نتوان بودن برخاست و به ساحل بحر رفت - آن جایگاه که گذرگاه کاروان قریش بود - و آنجا مقام کرد.
و مسلمانان که در مکه محبوس بودند چون بشنیدند که ابوبصیر در ساحل بحر مقام کرد یگان یگان و دوگان دوگان خود را خلاص می دادند و می گریختند و به ساحل بحر می آمدند به پیش ابوبصیر تا به قرب مدتی اندک قُربِ هفتاد مرد مسلمان بر سر وی جمع آمدند.
و ایشان قرار نهادند و هر کس از قریش که بگذشتی، وی را بکشتندی و هر کاروان که گذر کردی از آن قریش ببردندی.
نظرات