کتاب اول وقت به قلم علامه علی کورانی از فلسفه نماز میگوید. از اینکه نماز چیست؟ نماز در قرآن و احادیث چه جایگاهی دارد؟ فواید خواندن نماز چیست؟ و چه جنایاتی توسط مسلمانان در حق نماز انجام میشود؟
نماز واجبی است که بارها و بارها در قرآن و احادیث به آن اشاره شده است.
«وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ؛ و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید (و نماز را با جماعت بگزارید)!»
رسول خدا (ص) میفرمایند: دوست داشتنىترین کارها نزد خداوند نماز اول وقت، سپس نیکى به پدر و مادر و سپس جهاد در راه خداست.
اگر نماز تا این حد نزد خداوند جایگاه دارد چرا ما در اقامه آن تا این حد سستی میکنیم؟! چرا هزار و یک کار دنیایمان را به نماز ترجیح میدهیم؟! مشکل کار کجاست؟!
کتاب اول وقت دقیقا به دنبال پاسخ همین سوال است و راه درمانی برای این مرض قلبی ارائه میدهد. این کتاب در ابتدا با نگاهی به نماز، معنای عبادت و واژه صلاه را شرح میدهد. سپس کتاب در فصل نخست خود به این موضوع اشاره میکند که واجب شمردن نماز به این دلیل است که نماز از نخستین نیازهای زندگی انسان است. همچنین نماز، انسان و غیب و رابطه ما با آنها در این فصل بررسی شدهاند.
فصلهای دوم و سوم کتاب با تفحص در قرآن و احادیث از وجوب نماز، زمانبندی نماز و فواید روانی آن، نماز و تاثیر آن بر نهی از منکر، نماز تنبلان و ضایع کردن نماز، اجتماع برای نماز، قبولی نماز و آداب خواندن نماز بحث میکنند.
در ادامه علامه کورانی از فواید عقلی، اجتماعی و پزشکی نماز میگویند. بر این مبنا نماز انسان را به نفس مطمئنه میرساند و این آرامش روانی بر سلامت جسمی نیز موثر است.
در نهایت کتاب در سه بعد جنایات نادانی، خودخواهی و جنایت حاکمان مخاطب را با سهلانگاری در برابر نماز آشنا میکند.
تا واجبی چون نماز را بهتر بشناسیم و حق آن را بهتر ادا کنیم. تا فردای قیامت نمازمان از ما شکایت نکند.
عموم مسلمانان و نمازگزارن، طلاب و روحانیون، فعالان حوزه نماز و خطیبان مخاطبان این نوشتار ارزشمند هستند. همچنین این اثر به علت متکی بودن به منابع متقن گزینه مناسبی برای پژوهشگران حوزه نماز میباشد.
کسانی که زندگی انسان را در جست وجوی لقمهای نان محدود میکنند. به راستی بیخرد هستند. چه بسا افرادی که در میان مردم به دنبال گردهای نان میگردند و هنگامی که آن را بیابند اطمینان خاطر مییابند و آرام میشوند؛ اما همزمان دنبال شخصیتی انسانی میگردند که با او یکدل شوند و هنگامی که او را بیابند آرامش و اطمینان خاطر پیدا میکنند.
امروزه انسان متمدن کنونی را میبینیم که وقتی شکمش با لقمهای نان سیر شد و نیاز جنسی او برطرف شد و از اشباع شدن شخصیت انسانی عمیق روی گرداند انسانیتش چگونه به آتشفشانی تبدیل میشود که در درونش منفجر میشود و او را از هم میدرد.
نظرات