کتاب «عارفانه» زندگی و خاطرات عارف شهید احمدعلی نیری است.
این اثر در مورد شهید بزرگواری است که درجاتی از ایمان و عرفان را درک میکند که، عالم ربانی بزرگ استاد اخلاق آیتالله حق شناس، بعد از شهادت او میگوید: بروید در تهران ببینید مثل این احمدآقا هست یانه؟
انوار الهی که شامل قلب مؤمنی شود، دیگر مسیر زندگی او تغییر میکند. احمدعلی از ابتدا تقیدش به حقالناس و توجه به ایتام را سرلوحه زندگیاش کرده بود. اوکه امتحان سخت الهی را رو سفید بیرون میآید و باب هایی از عوالم غیب به رویش گشوده میشود. در نمازهایش به معراج میرفت و خلوص عباداتش حیرت برانگیز بود. بسیاری از این خاطرات را از اطرافیانش قول گرفته بود که تا زنده بودنش فاش نشود. روح او که چند سالی اسیر این بدن شده بود، گاهگاهی از تنش جدا میشد و لذت عبادت واقعی به او چشانده میشد. آیتالله حق شناس در مراسم ختم این شهید بیان داشتند که: «او را در خواب دیدم و او گفت تمام اتفاقات بعد از مرگ حق است، اما من را بیحساب کتاب بردند.» این تعاریف و مشخصات برای یک پیر راه عرفان پس از سالهای مدید در کهن سالی نیست. احمدعلی نیری در سن نوزده سالگی با اصابت ترکشی به پهلویش شهید شد. آری تمام این مقامات عرفانی برای یک نوجوان بوده است.
این کتاب ارزشمند و مغتنم را انتشارات شهید ابراهیم هادی منتشر کرده است.
دوستش می گفت: احمد خالصانه و بی ریا برای خدا کار می کرد. سخت ترین کارها را در مسجد انجام می داد. یک بار یادم هست که می خواست بخاری مسجد را روشن کند. یک دفعه به خاطر گازی که در آن جمع شده بود صدای انفجار آمد! خدا خیلی رحم کرد. آتش زیادی از دهانه ی بخاری خارج شد و تمام ابروها و ریش احمد آقا سوخت. اما احمد خیلی تحمل داشت. حتی یک آه هم نکشید. بار دیگر در تزیین مسجد برای نیمه شعبان از روی نردبان به زمین افتاد و دستش شکست اما این اتفاقات ذره ای در او تردید ایجاد نکرد. او با جدیت کار در مسجد را ادامه می داد.
می دانست حضرت زهرا در حدیث زیبایی می فرمایند: کسی که عبادت خالصانه اش را به سوی خدا بفرستد خداوند بهترین مصلحتش را به سوی او فرو خواهد فرستاد. شنیده بودم که احمد مشغول نگارش قرآن است. قبلاً یک بار کل قرآن را نوشته بود بعد هدیه داد به یکی از دوستان.
برای بار دوم کار نگارش را آغاز کرد. اما این بار کار را تمام نکرد! پرسیدم تو که شروع کردی خُب تمامش کن و بده به من گفت نه اولش با اخلاص بود اما الان احساس می کنم اخلاص لازم برای این کار را ندارم.
نظرات